یکشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۵

شعار +18

شعار چند ماه قبل پس قهرمانی استقلال در لیگ برتر و راهیابی به جام باشگاههای آسیا:
" ما که رفتیم آسیا، ک[...] لق لُنگیا!!
شعار امروز: " ما نرفتیم آسیا، باز هم ک[...] لق لُنگیا

پ.ن. فردا معلوم میشه که استقلال قطعاً نمیره آسیا!! یا شاید هم با درصد خیلی کمی بره آسیا...ولی در هرحال همون .

سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

بی شعورانی که به شعور ما توهین میکنند

اول- مهندس علی آبادی-رئیس سازمان تربیت بدنی - در بازدید از اماکن ورزشی استان قم اظهار داشت که طرحی در دست داریم که لیگ برتر فوتبال ایران با 30 تیم!!!!؟؟؟@@!!## برگزار شود تا هر استان یک نماینده در لیگ برتر داشته باشد.
یاد زمان جنگ و سال 64 افتادم که لیگ قدس راه افتاد ظاهراً دولت آقای احمدی نژاد در همه زمینه ها بنا را بر "انقبلتم علی اعقابکم" گذاشته است. پس سالها تلاش و وقفه زمان اقای صفایی، لیگ ما - اقلاً در ظاهر - حرفه ای شد، حالا که داره جا می افته آقای علی آبادی خرسی نژاد طرح از خودشون در وکردند!! جالبه واقعاً من نمیگم لیگمون الان درسته بزرگترین اشکالش دولتی بودن 90 درصد تیمها و استادیوم نداشتن تیمهاست که اونهم مستقیماً به سازمان تربیت بدنی مربوط میشه، مردک بیا اینها درست رو کن ..طرحهات رو بذار در کوزه...در همین راستا پیشنهاد میشود از استان قم تیم منتخب حوزه علمیه شرکت کنه و ...

دوم - باشگاه استقلال از جام باشگاههای آسیا اخراج شد!!! " به همین سادگی رفتی؟! بی خداحافظ عزیزم.!"* لامصبا چی کار دارین میکنید. وقتی مدیر باشگاه کسیه که حرف زدن عادی رو هم بلد نیست چه برسه به مدیریت یک باشگاه فوتبال همین میشه دیگه..اونهم از آقای قلعه نوعی که ده تا هندونه را با یک دست میخواد بلند کنه و گند زده به تیم اس اس و فقط لات بازی و کل یوم گفتن رو فعلاً پیشه کرده...آق جمعش کنید این بساط رو یه نامه بلد نبودین با دی اچ ال یا فکس بفرستید..خاک بر سرتون کنند. حالا به گ...خودن افتادن و دارند خودشون رو به آب و آتش میزنند. اینهم به همون آقای علی آبدی بر میگرده که نجف نژاد رو کردند رئیس باشگاه .اشکال نداره اینها که مهم نیست همه چیزمون به همه چیزمون میاد.

سوم - نظام مهندسی...یکی داستانی است پر آب چشم...اون خودش یک مطلب جدا میخواد که الان وقتش نیست.

چهارم - جواد خیابانی: با اینکه این یک بازی دوستانه است که از چند روز پیش تمام بلیطها سُلد اوت شده!!! بدون شرح!!

پنجم - عزت زیاد

پ.ن. * مطلب داخل گیومه از سلطان رضا صادقی.

شنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۵

پدر اعتیاد بشوژه

همسر گرامی رفته در راستای تلاش برای یه خورده چاق کردن بنده، پودر گیناپ، قرص سپروهپتادین و یک کپسول مولتی ویتامین خفن به نام فارماتون خریده و به خورد ما میده. از شما چه پنهون از پنجشنبه تا حالا که من اینها رو میخورم دچار نشئگی شدید و خواب آلودگی وحشتناک شدم!! همه اش در حال چرت زدنم حتی وسط مهمونی. همکارم میگه به احتمال قوی مال همون قرص مولتی ویتامینه، چند روز دیگه هم درست می شی. امروز اول صبح پشت فرمون که رسماً داشتم میخوابیدم، توی شرکت هم تا ساعت 10:30 توی چرت بودم میخواستم کله ام رو بکوبم به دیوار. حالا باید با رفقای پزشکم مشورت کنم ببینم جریان چیه و چرا یک مولتی ویتامین همچین بلایی سر من آورده. تازه ساعت 10:30 هم یکی از همکارها اومد من رو یه خورده انرژی درمانی کرد تا زنده شدم.
این از این...
دوست داشتم نقاشیم خوب بود و بعضی از تصاویری که توی خواب میبینم می کشیدم و میذاشتم اینجا...بعضی تصاویر بد جوری توی ذهنم میمونه..البته ربطی به این قرصها نداره ها..قبلش هم بود...
مثلا دو هفته پیش خواب یک قبرستون بالای تپه دیدم قبرها همه تازه و پارچه ها و تابلوهای سیاه روی آنها به عنوان نشانه..منهم دارم با مادرم دنبال قبر مادربزگم میگردیم...خیلی خفن بود...مخصوصاً این که یک مرده رو بیرون ازقبرش ول کرده بودندو دست و پاش تکون میخورد..هوا هم گرگ و میش دم غروب بود.
دیروز هم یک دو دقیقه که توی چرت بودم...خواب دیدم در یک اتاق تاریک 2 در2 متر رو باز کردم..اتاق نیمه تاریک با بادیوارهای قهوه ای رنگه یه چوب بیلیارد (شاید هم بیس بال) به رنگ قهوه ای به دیوار تکیه داده شده، یک در بسته دیگه هم روبرومه...همین..ولی تصویرش بدجوری مونده توی ذهنم...
مرسی توهم...