چند روزي رفته بودم گرگان، ولايت آباء و اجدادي، امروز برگشتيم. عجالتا اين شعر بسيار زيبا رو كه اصلا نميدونم شاعرش كيه و توي يه تابلوي خطاطي توي خونه برادرم ديدم مينويسم تا بعد.....راستي عجب باروني داره مياد.
” غزل زندگيم
من ندانم كه كيام
من فقط ميدانم
كه توئي شاه بيت غزل زندگيم
من در اين تيره شب جانفرسا، زائر ظلمت گيسوي توام“
چهارشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۳
سهشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۳
يه تقويم ديواري زيبا هديه گرفتم، با طرحهاي اردشير رستمي. براي هر ماه جملات زيبايي هم نوشته شده . مال فروردين اين بود:
” هر لحظه كه با هم بوديم، جشني بود، عيد تجلي،
و در جهان، من و تو تنها.
همچون طوفاني، سرمست، فرود آمدي
بي حساب پلهها،
و مرا ميان ياسهاي نمناك
به قلمرو خويش فرا خواندي، آن سو
آن سوي آينه“
ارسني الكساندرويچ تاركوفسكي
پ.ن.
و دستهاي من دوباره معجزه ميكرد و اين را در چشمانت ديدم و اين را باور كردم. دستهاي معجزهگر من.
یکشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۸۳
خب. سال سياه 1382 تمام شد. ديگه نميخوام خيلي بنويسم كه چه بر سر من و ما آمد. بگذريم.
هر چند توي همين سال سياه هم لحظات شاد و بسيار خوبي هم داشتم. لحظاتي در كنار او . در اوج عشق و شادي. و لحظاتي سخت هم بود كه چون او در كنارم بود سختيها آسانتر ميشدند. بگذريم. روز آخر سال 82 هم يك روز مزخرف بود. از ساعت 9 تا 2 بعداز ظهر توي مسير و ترافيك بهشت زهرا بوديم. بعدش حس كردم داره يه بلايي سرم مياد، با خودم گفتم ميخوابم خوب ميشه. بلند كه شدم ديدم سرم داره ميتركه. دردي غير قابل تحمل حتي دراز هم نميتونستم بكشم بايد مينشستم تا درد يه كم آروكم بگيره ميخواستم سرم رو بكوبم به ديوار بعدش هم كلي بالا آوردم. خلاصه داشتم رسما ميمردم. روز آخر سالي هم اين جوري گذشت. و روز اول سال خيلي عجيب بود. برف شديد تهران موقع سال تحويل يه چيزي بود كه من توي اين 30 سال زندگيم نديده بودم. عين خارج شده بود و كريسمس!! اميدوارم نشونه بركت و اينها باشه براي سال 83. اولين تحويل سالي بود امسال كه پدرم در ميان ما نبود و جاش خالي بود بشدت. و گريه مادرم.....هر چي ميخوام ننويسم از اين تلخيها نميشه. سال 83 شروع شد سالي كه ميدونم پر از صبر و انتظار و اميد خواهد بود و البته سخت، كه اميدوارم فرجام خوب و خوشي داشته باشه. و به قول دوست نازنيني با اين نگاه شروع نكن كه سال سختيه و....چشم. فال حافظ گرفتم براي شروع سال و ديدم آشناست. يه كم فكر كردم يادم اومد موقع شروع سال 79 دقيقا همچين فالي برام اومده بود و حالا همونه.....
صوفي ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ورنه انديشه اين كار فراموشش باد
آنكه يك جرعه مي از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرين بر نظر پاك خطا پوشش باد
شاه تركان سخن مدعيان ميشنود
شرمي از مظلمه خون سياووشش باد
گر چه از كبر سخن با من درويش نگفت
جان فداي شركين پسته خاموشش باد
چشمم از آينه داران خط و خالش گشت
لبم از بوسه ربايان بر و دوشش باد
نرگس مست نوازش كن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
به غلامي تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگي زلف تو در گوشش باد
خوش باشيد.
پ.ن.
1- سال 82 از لحاظ فوتبالي خوب بود برام بيشتر از هميشه گل زدم و بهتر از هميشه بازي كردم در 30 سالگي تازه شكوفا شدم!!!
2-از لحاظ مالي هم سال مزخرفي بود كلي از در آمدهاي نظارت ساختمون بخاطر اوضاع بي ريخت تراكم از بين رفت!!
3- هي ميخوام از 82 ننويسم نميشه! سالي بود كه كلي تجربه داشت توش. تلخ و شيرين. كه مطمئنم كه اين تجربهها در آينده به دردم خواهد خورد. باعث ميشه تا كلي از اشتباهاتم رو ديگه تكرار نكنم.
4- و تو ميداني كه من عاشق آن نگاه معصوم و كودكانه، آن لب ورچيدن و لبخند شيرينت هستم وقتي به اون عروسك قورباغه و چشمان از حدقه بيرون زدهاش نگاه ميكردي؟ اين را ميداني؟
5- احمد شاملو ميگه:
هزار كاكلي شاد
در چشمان توست
هزار قناري خاموش
در گلوي من
عشق را
اي كاش زبان سخن بود.
6- اول فروردين آخر شب، شبكه زد-دي-اف آلمان يه برنامه زنده داشت با حضور 600-700 تماشاچي. باور كردني نبود. كريس دي برگ به طور زنده آهنگ ” بانوي سرخپوش “ رو اجرا كرد. آهنگ محبوب تو و من.......
Just you and me
سهشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۲
تا بــــهـــار دلــــنشين آمـــــده ســـــوي چـــمن
اي بــــهـار آرزو بــــــــر ســـــرم ســــــايه فکــــن
چون نســــيم نو بــــهار بر آشــــــيانم کـــن گذر
تا کـــــه گلـــــباران شــــود کلـــبه ويـــــــران من
* * *
تا بـــهـــــار زنــــــدگــــي آمــــــــد بيـــا آرام جان
تا نسيم از ســــوي گل آمـــد بيـــا دامـن کشان
چون ســپندم بر ســــر آتشنشان بنشين دمي
چون سرشکم در کنار بنشين نشان سوز نهان
* * *
تا بــــهـــار دلــــنشين آمـــــده ســـــوي چـــمن
اي بــــهـار آرزو بــــــــر ســـــرم ســــــايه فکــــن
چون نســــيم نو بــــهار بر آشــــــيانم کـــن گذر
تا کـــــه گلـــــباران شــــود کلـــبه ويـــــــران من
* * *
بازا ببـين در حـــيرتـــم بشکــن ســکوت خلوتم
چون لاله تنها ببين بر چــــــــهره داغ حــســرتم
اي روي تــــو آيـــينه ام عشــــقت غم ديرينه ام
بازا چــــو گل در اين بهار سـر را بنه بر سينه ام
اين آهنگ رو با صداي بنان اينجا ميتونين بشنويد.
و اما بعد.....تهران اين روزها باز زمستوني شده و امروز يك روز كاملا برفي بود. تركيب برف و شكوفههاي بهاري و من.....من هستم.
و تو آيا ميداني كه دستانت از برگ گل لطيف تر هستند و صدايت از آواز خوش پرندگان دلنشين تر؟ و هرم نفسهاي گرمت، زندگي را شوري دو چندان ميبخشد. و چشمان سياهت...و چشمان معصوم سياهت.....همين.
جمعه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۲
فال حافظ
ساقي بيا كه يار ز رخ پرده برگرفت
كار چراغ خلوتيان باز در گرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وين پير سالخورده جواني ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق كه مفتي ز ره برفت
وان لطف كرده دوست كه دشمن حذر گرفت
زنهار ازين عبارت شيرين دلفريب
گويي كه پسته تو سخن در شكر گرفت
بار غمي كه خاطر ما خسته كرده بود
عيسي دمي خدا بفرستاد و برگرفت
هر حور وش كه بر مه و خور حسن مي فروخت
چون تو در آمدي پي كار دگر گرفت
زين قصه هفت گنبد افلاك پر صداست
كوته نظر ببين كه سخن مختصر گرفت
حافظ تو اين دعا ز كه آموختي كه يار
تعويذ كرد شعر تو را و به زر گرفت
پ . ن. اتوبان بهشت زهرا - بازگشت - شجريان
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده كه محتاج نگاهيم
سهشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۲
متن زير رو پارسال 19 اسفند نوشته بودم....كه عينا ميارمش. يادش به خير
3 تا عكس هم از اون روز گذاشتم اون پايين.
راه را باز كنيد
تهران / انتخاب / كرج / سرعت 120 / دنده 5 / دنده معكوس 5 به 2 -سرعت 90/ جاده چالوس / ابر / آفتاب / برف / كوه / آرامش / سد كرج / عكس/ زيبايي / گرماي وجود / {...} / سكوت / بوي بهار / ” سياه گيسو واسه چشمات ...همون رسواي ديرينم “ / آرامش / جاده چالوس؟ واقعا؟ / بازگشت / سرعت 125 / دستها / تهران / شهرآرا / {...} / غذاي نذري / خجالت / زيبايي / ” راه را باز كنيد، كوچه بدهيد و آماده باشيد - اين، اوست كه ميرسد...“ / Era / آرامش / فكر / خواب
عكس 1- امامزاده عبدالله
عكس 2- سد كرج
عكس 3- رودخونه
شنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۲
اين متن آهنگ توپيه از گروه راسموس. خود آهنگ رو اينجا بشنويد و صفا كنيد. انگار حرف دل من رو داره ميزنه.
" In The Shadow "
No sleep
No sleep until I'm done with finding the answer
Won't stop
Won't stop before I find the cure for this cancer
Sometimes I feel like going down, I'm so disconnected
Somehow I know that I am haunted to be wanted
I've been watching, I've been waiting
In the shadows for my time
I've been searching, I've been living
For tomorrows all my life
They say that I must learn to kill before I can feel safe
But I, I'd rather kill myself than turn into their slave
Sometimes I feel that I should go and play with the thunder
Somehow I just don't wanna stay and wait for a wonder
I've been watching, I've been waiting
In the shadows for my time
I've been searching, I've been living
For tomorrows all my life
Lately, I've been walking, walking in circles
Watching, waiting for something
Feel me, touch me, heal me
Come take me higher
I've been watching, I've been waiting
In the shadows for my time
I've been searching, I've been living
For tomorrows all my life
I've been watching,
I've been waiting,
I've been searching,
I've been living,
for tomorrows....
In the shadows....
In the shadows.....
I've been waiting.............
اگر تونستين كليپش رو هم ببينيد در دو ورژن مختلف