چهارشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۳

داور ، خارك‌وسيستان و بلوچستان


خب ايران باز هم مثل 28 سال گذشته حذف شد و به فينال جام ملتهاي آسيا نرسيد. دوست داشتم كه بيام بنويسم كه پيش بيني‌هام درست از آب در اومد ولي خب نشد. امسال تيم خيلي خوبي بوديم با تمام نواقصي كه بخصوص در جناح چپ تيم بود. و امروز داور ملخ خور خار...ايران رو قلع و قمح كرد و اين بهانه نيست واقعا. اين بار نيست. اين بار وقاعا حق كشي بود. اخراج زارع و گريه هاي معصومانه او نمردي مطلق بود. به جرات قسم مي‌خورم هيچ داور اروپايي اين حركت رو كارت قرمز نمي داد همون طور كه هيچ داوري خطاي مسلم روي كريمي رو بجاي كارت قرمز زرد نمي‌داد. ضربات پنالتي هم كه بگذريم كه چقدر يحيي بد زد. بازي رو تنها مي‌ديدم خونه مادربزرگم كه به شركت نزديك بود. چقدر وسط بازي دعا كردم و نذر، باز هم نشد. اگر ايران مي‌برد شايد از خوشحالي اشكي هم ميريختم ولي ديگه عوض شدم. شايد اگر هشت سال پيش بود و باخت مثل همين الان توي ضربات پنالتي تا يك هفته اعصابم خورد بود و افسرده بودم ولي الان زودتر اين چيزها رو فراموش مي‌كنم الان فكر مي‌كنم تو زندگي چيزهاي مهم تري هم هست هر چند اين چيزها رو هم كم ارزش نمي‌دونم. الان وسط بازي بيشتر نگران عزيز دلم هستم كه مي‌دونم حتما داره با هيجان بازي رو مي‌بينه و حرص ميخوره و عصبي ميشه. ارزشها عوض مي‌شن در طول زمان.
و اما يه كم ديگه از فوتبال، كريمي واقعا لقب جادوگر كه بهش دادند برازنده است و بهترين بازيكن آسيا. مهدوي كيا هم فوق العاده و بقيه خوب. ولي ديگه منهم بالاخره معتقد شدم!!(بعد از سالها بحث و جدل با دوستان) كه وقت خداحافظي علي دايي رسيده. آقا ديگه بسه. دمت گرم. تو افتخار ايراني ولي بسه ديگه. تيم ايران با سيستم سه دفاع سوئيپر دار!! بهتر بازي ميكنه تا دفاع فلت چهار نفره. يعني سيستمهاي 2-5-3 و 1-6-3 خيلي بهتر جواب دادند تا 1-3-2-4 . خب ديگه بسه.
از اول صبح توي ذهنم بود كه امروز 13 مرداد! روز نحسيه.
فردا 14 مرداد سالروز انقلاب مشروطه است و پارسال همين روز، بابا رو در حالت ساب - كما در نااميدي از بيمارستان آورديم خونه. دلم تنگ شده براش.

هیچ نظری موجود نیست: