جمعه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۳

شب بود و ستاره توی آسمون


امشب 20فرودین 83 است و من خونه خاله ام هستم. همون طبقه 14 معروف الهیه. اونور دائئ ف داره الهه ناز رو می خونه توی جمع سی چهل نفری فامیل و من یادم میاد که پارسال 20 فروردین یه همجین شبی توی همین الهیه بودیم و من یادداشتی داشتم که این شب رو هیچ وقت فراموش نمی کنم . تا آخر عمر.

"
Thursday, April 10, 2003
شب بود و ستاره توي آسمون

عجب شبي بود. منظره شهر زير پايمان و...مگر مي‌توان فراموش كرد اين شب را؟ تا آخر عمر يادم مي‌ماند. 20 فروردين هشتاد و دو.
"


حالا خانم خلیلی داره میخونه: توی ای پری کجایی؟....

پ.ن. دیشب از بس داد زدم گلوم گرفت. دپورتیوو لاکرونیا توی یکی از اون بازیهای بیاد موندنی فوتبال 4-0 ا.ث.میلان رو برد. در حالی که بازی رفت رو 4-1 باخته بود. و چقدر حال داد این بازی و له شدن شدن میلان. بهرنگ جات خالی بود فکر نکنم توی اون ینگه دنیا این فوتبالها رو دیده باشی.
قبل از فوتبال به دلایل متعددی حالم گرفته بود و بشدت کلافه بودم. بعدش یه ذره حالم بهتر شد.





هیچ نظری موجود نیست: