جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۳

My Immortal-Evanescence
ناميراي من



يه آهنگ خيلي قشنگ رو اين روزها همه‌اش گوش مي‌كنم با صداي اوانسنس. يه ترجمه‌اي كه همچين ناواردانه است از متن آهنگ نوشتم، خود آهنگ و متن اصلي رو هم اينجا بشنويد و ببينيد.


ناميراي من

”از بودن در اين‌جا خيلي خسته‌ام
تحت فشار قرار گرفته با تمام ترسها و هراسهاي كودكانه
و اگر تو بخواهي تركم كني
كاشكي فقط ترك كردن باشد
چون حضور تو هنوز در اينجا باقي و ماندني است
و مرا تنها نخواهد گذاشت.

اين زخمها به نظر نمي‌رسد كه شفا يابند
اين درد، خيلي حقيقي است.
اين قدر زياد كه زمان هم نمي‌تواند آن را پاك كند.

وقتي تو گريه كردي، من تمام اشكهايت را پاك كردم
وقتي تو فرياد زدي، من با تمام ترسهايت جنگيدم
من در تمام اين سالها دستت را گرفتم
اما تو هنوز، همه من را داري.

تو مرا شيفته خودت كرده‌اي
با نور مشعشع وجودت
اكنون من دربندم با زندگي كه تو برايم گذاشتي
چهره‌ات در تنها خوابها و روياهاي خوشايندم، مي‌آيد و مي‌رود
صدايت هوش از سرم مي‌پراند


اين زخمها به نظر نمي‌رسد كه شفا يابند
اين درد، خيلي حقيقي است.
اين قدر زياد كه زمان هم نمي‌تواند آن را پاك كند.

من شديدا خسته شده‌ام از اين كه هي به خودم بگويم كه تو رفته‌اي
اما به هر حال تو هنوز با مني
...“

۱ نظر:

نوید گفت...

salam dooste aziz are man ham in ahang ro doost daram kheili fogholadast makhsoosan vase man ke ham eshghe ahange Classic va Piano hastam ham eshghe Rock o metal
hamin ke shojate in ro dashti ke tarjome koni alie faghat ye irade koochik begiram shaiad injoori ahang bishtar behet bechasbe

خط سوم می گه
اگه مجبوری که من رو ترک کنی
فقط امیدوارم که زودتر ترکم کنی
چون سایه ی وجودت روی من سنگینی می کنه

vali baz ham mamnoon