دوشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۷

انتظار پاییز از هجده خرداد کشم

1- این بلاگر دهن ما رو زد ، فقط با قیلتر شکن وا میشه.
2- از اول خرداد خونه پدری رو کوبیدیم، 40 روزه توی خاک و خل و آرماتور و بتن دست و پا میز نم. مثل یک حیوان با وفا سرم شلوغه. جریان ریدن موقع شکار هم هست، این وسط حالا پروژه طراحی هم به پستمون میخوره ..هی!!!
3- من متولد بهارم....18 خرداد دقیقش....ولی عاشق فصل پاییزم...بی صبرانه منتظر پاییزم و بادهای پاییزی و خنک اواخر شهریور و اوایل مهر....انتظار پاییز از هجده خرداد کشم!!! راستی 35 ساله شدم......پیییییییر شدم.
4- استقلال قهرمان جام حذفی شد....و موقع اهدا جام من اشک میریختم از خوشحالی در تنهایی...حس غریبی بود. فرداش وقتی فهمیدم بابای مجتبی جباری مرده همون روز و قبل بازی..باز هم اشک بود و ....
5- جام ملتهای اروپا هم خوش گذشت و شر ط بندیهای بسیاری رو بردیم و بسیاری رو هم باختیم. خب من مثل همیشه آلمانی بودم....ولی فینال دیگه زورشون به اسپانیا نرسید دیگه!!
6- ساختن ساختمون لذت بخشه و شغل خوبی هم میتونه باشه در آینده.....پووووووول باشه دیگه مشکلی نیست ..پول میاد روی پووول.آدم هوس میکنه خونه که ساخته شد...بفروشیم و در منجلاب اجاره نشینی دست و پا بزنیم کماکان و یک پروژه دیگه....ولی اونجوری هم آروم و قرار ندارم.
پ.ن. بین همه تیمهای دنیا...............عشق است استقلال