دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

QANA
ظهر از پله اول یوسف آباد میام توی خیابون ولی عصر. میخوام برم روزنامه بخرم. یه نفر کلی ارزن و ...ریخته توی پیاده رو..10-20 تا کبوتر یا کفتر چاهی با ترس میان و تند تند مشغول خوردن میشن. عابران هم بی تفاوت رد میشن و چند تایی کبوتر با ترس پرواز می کنند و باز بر می گردند. سعی میکنم وقتی از کنارشون رد میشم آروم برم. ولی همه شون می پرند. ظاهرا کبوترهای اینجا بی آزاری عابران رو باور ندارند.
صبح روز بعد پیاده از سر عباس آباد میام بالا..ماشین رو گذاشتم تعمیرگاه. روزنامه می خرم. عکس صفحه اول شرق تکان دهنده است. تمام نیم صفحه رو پوشونده. عکس جنازه کودکی خردسال در قانای لبنان رو برانکارد که به آرامی مرده!!! با اینکه دیروز توی سی ان ان و یورو نیوز و ...کلی از این تصاویر دیدم ولی این عکس تکونم میده...میام اون طرف خیابون...باز همون جای دیروزی ارزن ریختند...فقط یه دونه کبوتر داره دونه میخوره...از کنارش رد می شم..اونهم پرواز می کنه و میره...همین.

دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۵

سولاخ
خب این تونل رسالت هم بعد از 9 سال و اندی افتتاح شد. کاری که قرار بود ظرف 32 ماه انجام بشه، بعد از 9 سال و با کلی تبلیغات و سر و صدا افتتاح شد. به قول کرباسچی که خودش بانی این کار بوده، مقایسه این تونل 1800 متری با تونل 50 کیلومتری مانش که از زیر دریا میره و 3 خط ترن و چندین خط عبوری اتوموبیل داره(اگر اشتباه نکنم). از اون کاراست. از فردای افتتاح این سولاخ! اس ام اس های تولید شده در رابطه با این تونل و برج میلاده که سرازیر شده!!! که مودبانه ترینش اینه چون این تونل در روز زن افتتاح شده قراره که برج میلاد هم در روز مرد افتتاح بشه.
و اما ببینیم که این تونل چه فایده ای داشته است. صبح فردای افتتاح بنده هم این تونل رو افتتاح کردم و موندم توی ترافیک سنگین انتهای تونل...چرا؟ چون یهو در خروجی تونل مسیر باریک میشه و ترافیک داریم!! همین عدم توجه به جزئیات و خروجیهای مناسب گند میزنه به کل پروژه. مردم که ماشاالله خیلی با فرهنگ هستند، بوقزنیهای روز اول رو گفتیم حالا خوشحالند برای افتتاح تونل. پریشب که میخواستیم از تونل رد بشیم. دیدم توی لاین مخالف ماشین عروس و همراهان وسط تونل توقف کرده اند و دارند بعضیها دنده عقبی توی تونل!! ویراژ!! می دن و ...وارد تونل هم که شدیم صدای نعره ها و سوتها و بوقهای ملت سوراخ ندیده به هوا برخاسته بود. آخی خب آخه تفریح مردم همیناست دیگه!!
ولی خب عیبش رو بگفتیم هنرش رو هم بگیم که انصافا روی ترافیک همت اثر مثبت گذاشته و البته از همه مهم تر خروجی کردستان به همته که از بدقلق ترین جاهای تهران بود، و الان خیلی خلوت شده.
و اما این همه سر وصدا و تبلیغات برای افتتاح این تونل و تبلیغات دیگه شهرداری نظیر 137 و پس گرفتن شکایت از رسانه ها اینه که دکتر! " قالیباف " متوجه شده اند که راه ریاست جمهوری از شهرداری می گذرد و...در مورد 137 خود من یکبار بهشون زنگ زدم . توی زمستون یه پژو توی برف سر خورده بود و سر پیچ جلوی درب ملاقاتهای زندان اوین رفته بود توی گارد ریل و اون رو شکونده بود در حین سقوط توی رودخونه روی لوله های گاز و آب و ...متوقف مونده بود. ما دو روز بعد زنگ زدیم به 137برای تعمیر گارد ریل و توضیح دادیم با نشانی کامل و دقیق. طرف از اون ور داشت تایپ می کرد، از من می پرسید ببخشید شهید اعرابی رو با عین می -نویسند؟؟!! خلاصه ده دوازده روزی گذشت و هیچی و ما دو سه بار زنگ زدیم برای پی گیری. (اونهایی که فهمیدن من کجا رو میگم میدونن که جای خطرناکیه و بدون گارد ریل ماشین راحت میره تو رودخونه!!) هی گفتن که میان و...بالاخره اومدن و چند شاخه میلگرد 10 به جای لوله 6 اینچی!! نصب کردن...مثلا به عنوان گارد ریل!! که البته اونهم شاید کار شرکت گاز باشه که از ترس آسیب دیدن لوله های گاز خودش اینکار رو کرده چون نوار زرد رنگ شرکت گاز به عنوان تاکید و هشدار روی میلگردها بود! توی این چند ماه هم این خیابون شهید احمد پور و اعرابی که به سمت درکه میره و خیلی باریک و پر ترافیکه...بارها اومدن به خاطر آب، برق، تلفن، تغییر محل علمک گاز !!! در نوبتهای مختلف کنند. به خدا قسم اغراق نمی کنم، عین واقعیته!. برای همه این چیزها و در نوبتهای مختلف مثل فیلمهای کمدی اون میکند و پر می کرد و بعد اون یکی می کند و پر نمی کرد تا ده روز دیگه و...!!! خلاصه اینها همه اش تبلیغاته و...هر چند که کارهای مثبت هم انجام میشه که اصولا وظیفه شهرداری چیزی جز این نیست.

چهارشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۵

LEBANON
برای مردم بیگناه لبنان....
نامه تصویری مردم لبنان
و یا هرجای دیگر...فرقی نمیکند.

Save the Lebanese Civilians Petition

یکشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۵

روز مادر
هر چه از مهربانیها، فداکاریها، زیباییها،گذشت و مهر و محبتت بگویم و بنویسم...باز هم کم است. تو همیشه بهترینی.روزت مبارک باد ، مادر.
سایه ات همیشه مستدام باد..ان شاءالله.

چهارشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۵

Materazzi? He is animal

بازی فینال رو توی یک جمعی دیدیم که چهار به دو ایتالیایی بودیم و من طبعا فرانسوی.
ظاهرا من باید بازیها را تنها ببنیم تا تیم محبوبم برنده بیاد بیرون.
شاید اگر فرانسه هانری و ویرا رو تا آخر بازی داشت و البته زیدان رو بازی رو میبرد حتی توی پنالتی. و البته مقصر اصلی زیدان نبود بلکه مربی احمق فرانسه بود که دروازبان بزرگی به نام کوپه رو نیمکت داشت و دلقکی به نام بارتز رو توی زمین.
و اما در مورد زیدان همه نوشتند و گفتند، به قول روزنامه شرق همین الان اگر توی گوگل کلمه زیدان رو سرچ کنید حداقل 3125 لینک بهتون میده.
خانم بنده و طرفداران ایتالیا هم اونشب از اخراج زیدان ناراحت شدند با اینکه ایتالیایی بودند و میگفتند اون مرتیکه که فحش داد هم باید اخراج بشه.
شکی در حیوان بودن ماتاراتزی نیست اگر در جریان خشونتهای او نیستید فیلم چهار دقیقه ای رو ببینید تا یه کمی طرف رو بشناسید.
تازه این فیلم حاوی شاهکارهای جدیدش نیست که مثلا توی یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا با آرنج زد توی چشم خوان پابلو سورین بازیکن ویارئال و کاپیتان تیم آرژانتین و خون و خونریزی راه اندخت سورین تا آخر بازی در به در دنبالش بود تا حقش رو کف دستش بذاره که بزور تعویضش کردند.
توی این بازی هم طبق نوشته نشریات خارجی و متخصصین لبخوانی جریان اینجوریه.
به نقل از صحفه اول روزنامه شرق چهارشنبه بیست و یکم تیرماه 85:

"ماتاراتزی پیراهن زیدان را می کشد، زیدان به او میگوید اگر پیراهنم را می خواهی پس از بازی آن را به تو می دهم، ماتاراتزی با خشم جواب می دهد من پیرهن همسرت را می خواهم و می رود. اما ماتاراتزی ادامه میدهد و می گوید ، ما همه می دانیم تو فرزند یک بدکاره(فاحشه) تروریستی و این بار زیدان بر میگردد و ...
"
شاید بهتر بود و البته قطعا بهتر بود که زیدان خود رو کنترل می کرد و بعد از بازی خدمت ماتاراتزی می رسید چون او نماینده میلیونها نفر بود ولی دوست داشتم حالا که این کار رو کرد و اخراج شد با کله توی صورت او میزد فک و دندونها رو یک سرویس حسابی می کرد و چه باک از محرومیت که این آخرین بازی او بود.
اونهایی که مثل من دلشون برای بازیها ی زیدان و تمام لذتی که او به ما اهدا کرد میشه میتوانند به این لینک سر بزنند. 9 دقیقه فیلم از اعجازهای زیدان.
توی اینترنت کند ایران بهتره فیلم رو پاوز کنید و یه نیم ساعتی بذارید واسه خودش بافر کنه و بعد پلی کنید، ضمنا اگر کسی میتونه بگه چطور میشه ذخیره کرد فیلم رو به من بگه.
این دریبلهای چرخشی زیدان اینقدر معروف و زیباست که حتی توی بازی فیفا ورلد کاپ شما اگر فرانسه رو بردارید و زیدان توپ رو داشته باشه و در حال حرکت با گرفتن کلید شیفت شاهد یک دریبل زیدانی خواهید بود و این فقط در مورد زیدانه.البته رونالیدینیو و کریستیانو رونالدو هم حرکت مخصوص خودشون رو دارند.
زیدان هم رفت و افتخاری برای من و ما که هم نسل اون بودیم و حتی هم سن و سال!!
راستی گل پنالتی زیدان هم از اون عظمتهای فوتبال بود. یکی مثل اون رو چند ماه پیش همین طوری خودم زدم. به خدا دامون شاهده و یادشه.!!عین همین ضربه چیپ خورد به تیر افقی و افتاد پشت خط گل. گلر هم سوسک شد چون روی زمین شیرجه رفته بود.

جام جهانی هم بالاخره تموم شد و رفت تا چهار سال دیگه یا به عبارتی دقیق 1417 روز دیگه ومن اون موقع 37 ساله خواهم بود، اگر زنده باشم. در درجه اول آرزو می کنم که خانواده ام و دوستان و اقوام همه سرحال و روپا باشند و درجه دوم اینکه تیم ما اون موقع بهتر شده باشه و دیگه اینکه ما هم بریم آفریقای جنوبی.
همین الان شبها دلم برای دیدن فوتبال یک ذره شده.

پ.ن. یه نکته بی ربط هم بگم که کاشکی بالاک به چلسی نمی رفت.

پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۵

Z I Z O U


آخر حالگیری بود باخت آلمان در آخرین لحظات. بردن در آخرین لحظات تخصص خود آلمانها بود ولی اینالیاییها توی این جام دارند این کار رو انجام میدن. برد در دقیقه نود و سه مقابل استرالیا و حالا زدن دو گل در دقیقه 119 و 121 به آلمان.
بازی رو بین 4 تا ایتالیایی و یک بی طرف می دیدم. فقط من آلمانی بودم و پر از استرس.خداییش هم از لحاظ بازیکن ایتالیا خیلی سر بود ولی المانها با بدترین بازیکنها هم همیشه مدعی هستند. دقیقه 117 گفتم خب 3 دقیقه تا پنالتی مونده و توی پنالتی که همیشه آلمان برنده است. حتی می خواستم از جمله معروف گری لینه کر استفاده کنم که میگه: فوتبال یه بازیه نود دقیقه ای که دو تیم یازده نفره اون رو بازی میکنند و در آخر آلمان برنده می شه!!!(یه همچین مضمونی) ولی خوب شد که نگفتم!!! چون 1-2 دقیقه بعد یه بازیکن در پیتی با یک شوت شانسی کار آلمان رو تموم کرد در ادامه الکس محبوب من تیر خلاص رو زد.دلم به حال آلمانها به خصوص بالاک کباب شد. ولی خدائیش تماشاچیهای آلمان در عین ناراحتی آخرش یکپارچه تیم ملی رو تشویق کردند و مقایسه کنید با ایران خودمون که تو بازی ایران - ایرلند از دقیقه 70 شروع کردن به فحش دادن و هو کردن تیم خودمون و اشیا پرتاب کردن و ترک ورزشگاه.
حالا این وسط همسر گرامی طرفدار خفن ایتالیا شده که بیشترش به خاطر لوکا تونیه...مربی هم که تعویضش کرد داره فحش میده به لیپی که چرا تونی رو تعویض کرده و...میگم بابا این که داشت تو زمین راه میرفت!!!....میگه نه باید باشه...ممکنه هر لحظه گل بزنه!!! ..زنهم هم زنای قدیم!!! مرد هم مردهای غیرتی قدیم.

خلاصه ..بازی ...آخر حالگیری بود...ولی گذشت.
فرانسه هم با تخصص خراب کردن بازی حریف رسید به فینال. اگر 4 سال پیش یا حتی دو سال پیش بود توی فینال 100 درصد طرفدار ایتالیا می شدم ولی الان طرفدار خفن فرانسه هستم و زیدان (همون زیزوی فرانسویها) و آنری و متنفر از ایتالیا...ایتالیای فیلم بازی کن!! مارمولک و فرینگس محروم کن!!!و آلمان ببر.

فرانسه دخل برزیل رو هم آورده که اون یکی خیلی حال داد و باعث میشه بیشتر طرفدار فرانسه باشم.

پ.ن.
1-بهرنگ کامنت گذاشته و از رنگ قرمز و پرسپولیس گفته...آخه بهرنگ جان خجالت نمی کشی وسط این جام جهانی به این زیبایی و قشنگی ...اسم اون تیم در پیت رو میاری؟؟!!! آخه تو که خودت به عنوان تنها پرسپولیسی تحصیل کرده و خارج رفته در سرتاسر دنیا....(حالا یه کم کمتر و بیشتر) باید بدونی که اینجا جای آوردن لنگ حموم و اینا نیست.
ولی خیلی مخلصیم بهرنگ جان.....به هر حال هر کسی نقطه ضعفی داره.
2- آقا این گوگل ارث و گوگل مپ و ترکوندن تهران رو!!. جه جاهایی که من توی تهران کشف نکردم و به دلایل امنیتی معذورم از اسم بردن...حالا بعدا جاهایی که مشکل امنیتی نداره رو شاید لینکش رو گذاشتم..فعلا بدرود

دوشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۵

Quarter Finals





جام جهانی به بازیهای نیمه نهایی رسیده، بازیها حساس تر، زیباتر ولی خب تعدادش کمتر شده. حساس ترین بازی برای من بازی آلمان – آرژانتین بود که داشتم سکته می زدم تا بالاخره آلمان صعود کرد. تیم آرژانتین بعد از آلمان محبوترین تیم برای منه، ولی خب متاسفانه خورده بودند به هم و من خب مثل یک حیوان با وفا طرفدار آلمان بودم!! اینقدر داد زدم سر گل آلمان که همسر گرامی می فرمودند انگار خودش گل زده. و یا دادهای که سر ضربات پنالتی زدم. همسر گرامی طرفدار اون یکی تیم بودند و کلی حرص خوردند از دست من و شلوغ بازیها. آلمانها توی تاریخشون تا حالا تو ضربات پنالتی نباختند جز یک بار توی فینال جام ملتهای اروپا به چکسلواکی. آرژانتین هم تا حالا تو ضربات پنالتی توی جام جهانی نباخته بود که این بار جلوی جو وحشتناک تماشاچیهای آلمانی و البته سد بزرگی به نام ینس لمان کم آوردند.



توی سه تا بازی دیگه یک چهارم نهایی هم تیمهایی که من پیش بینی کرده بودم و ترجیح می دادم صعود کردند. به خصوص پرتقال جلوی انگلیس که خب هر دو تایی پرتقالی بودیم. بعد از بازی بارون سیل آسایی گرفت و من sms زدم به برادرم و سه تا از دوستهای انگلیسی گرامی که آسمان دارد به حال تیمتان می گرید!!
بازی برزیل – فرانسه هم طرفدار فرانسه بودم خفن. پیش بینی کرده بودم که فرانسه می بره و همسر گرامی هی مسخره می کرد که عمرا و ....ولی من با بازی فرانسه جلوی اسپانیا فهمیدم که فرانسه دیر شروع کرده ولی با قدرت ادامه میده مثل ایتالیای 82 . زیدان هر کاری دلش خواست کرد جلوی این برزیلیها انواع و اقسام دریبلها و پاسهای کف پا، چرخشی، سر پا و...
انجام داد خلاصه با هر عضو!! بدنش که بگی پاس داد و رقصید!! حتی توی فینال 98 هم اینقدر موثر بازی نکرده بود. خلاصه فرانسه 1 – هیچ برد و ما هم نزدیک بود کتک بخوریم!!

ایتالیا هم تا اینجا به واسطه دفاع و دروازبان فوق العاده اش خوب اومده بالا. کاناوارو و بوفون از جون مایه میذارن. ولی خب خوردن به زمین سفت...یعنی آلمان...

بگذریم. دوست خوبم " دکتر محمد منصوری " ساکن واشینگتون دی سی، برای بازیهای جام جهانی رفته بوده آلمان. دو تا مقاله جالب راجع به بازیهای ایران و جام جهانی نوشته که خیلی جالبه. اولی راجع به اقتصاده...و دومی خاطرات مربوط به بازیها. یه مقاله هم هست که همکارشون نادر داوودی نوشته که اونهم قشنگه.