یکشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۲

پدرم رفت


امروز سي‌ام شهريور سال سياه 1382، حدود ساعت 2:40 بعدازظهر پدرم براي هميشه رفت.
حافظ سه ماه پيش گفته بود كه :

خرم آن روز كزين منزل ويران بروم

راحــت جان طلبم وز پي جانان بروم

پنجشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۲

زنده باد اصلاحات


1- خيلي چاق بودم؟!! 5 كيلو هم لاغر شدم توي اين 10-12 روزه. شدم شبيه قورباغه.
2- دوست بسيار عزيزي برايم فال حافظ گرفت. به نظرم بسيار خوب آمد.
” رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند چنان نماند، چينين نيز نخواهد ماند “-
3- جام باشگاههاي اروپا هم شروع شد. توي چرت بودم كه اينتر 2 تا زد به آرسنال! نه بابا. پنالتي آنري رو هم گرفتند و سوميش رو زدند. الان بين دو نيمه است. برگ كمپ رو اگر بياره تو بازي 3-3 ميشه. بگو ان شاءالله.
4- كماكان معتقدم سلامتي بزرگترين نعمت الهي است.
5- بعضي موقعها آدم فكرهاي عجيب و پليدي مي‌كنه. يه چيزهايي از خدا مي‌خواد، حالا كه اين طور نشد فلان طور. نمي‌دونم شايد هم پليد نباشه. منطقي باشه. ولي خب. خدايا نمي‌دونم چي‌كار داري مي‌كني، ولي كمك كن.
6- سعيد حجاريان: ” اصلاحات مرد،‌ زنده باد اصلاحات.“ سخنراني خيلي قشنگي بوده. اگر گير آوردين بخونيدش. حجاريان گفت : ” اصلاحات در انگليس 700 سال طول كشيد. “ يكي از حضار پرسيد: ” اشاره به اين مدت زمان طولاني مردم را نااميد نمي‌كند؟ “. سعيد حجاريان : ” چقدر خوبه به نظر شما؟ 70 سال خوبه؟ “. به نظر من 30 سال خوبه. ولي خوبه. حجاريان رو دوست دارم.
7- همكارم خانم خ طي يك عمليات غافلگيرانه و عجبيب و ناگهاني كه حتي خانواده خويش را هم غافلگير نمودند!! به ايران بازگشتند. البته براي ديد و بازديد. اه اه تورنتو هم شد جاي زندگي؟؟!!

شنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۲

مثلا نمي‌خواستم بنويسم


حالم خوب نيست و نمي‌تونم زياد بنويسم. فكر نمي‌كنم توي 14-15 سال گذشته به اين شدت مريض شده باشم. مي‌خواستم از حالت خواب و بيداري طولاني كه بعد از بالا انداختن 3 تا كوتريموكسازول و يه استامينوفن كدئين داشتم بنويسم. حالتي كه خوشايند و جالب همراه با هزاران تصوير بود. خواستم از معماهاي منطقي ولي حل نشدني توي خواب و تب بنويسم.
خواستم از خوابهاي عجيب غريبي كه همين ديشب ديدم ، خواب جنازه پدرم و عموم و خواب حمله چماق به دستها در تمام شهر به مردم عادي و خواب سقوط هلي كوپتر و...ولي نميتونم.
خواستم بنويسم كه اشتباه مي‌كنه كه خيال مي‌كنه من بهش كم توجه هستم. در حالي كه خودش مي‌دونه كه خيلي... و همچنين ممنونم ازش به خاطر همه چيز و همه محبتاش كه من رو شرمنده مي‌كنه.
آهان ولي يه چيز رو مي‌نويسم. امشب سر شام اصلا حال نداشتم و ضعيف و شل بودم ولي دو تا مطلب تعريف كه كردم كه خنده شديد مادرم رو براي اولين بار بعد از 3 ماه ديدم. يكي اينكه ديشب از ساعت 9:30 شب تا 10 شب توي توالت بودم!! بعد از يك هفته فارغ داشتم مي‌شدم و شدم!! از اون طرف هم استفراغ مي‌كردم. وقتي تعريف كردم كه بعد از نيم ساعت پاهام گرفته بود موقع بلند شدن و تازه توي اين نيم ساعت از لاي در سرك هم مي‌كشيدم و اخبار ورزشي تلويزيون رو هم مي‌ديدم!! مادرم و خواهرم مرده بودم از خنده. همچنين تعريف كردم براشون كه انگار من هر چي مي‌خورم تبديل به باد ميشه، الان سقف اتاقم در چند نقطه ترك خورده!!! باز هم از خنده مرده بودند. خيلي دلقك و بي حيا هستم مي‌دونم. ولي هر چي باشه از اون يارو شبح با مزه ترم. اين رو خدا وكيلي مطمئنم.


آهان اين رو هم اگه ننويسم حناق مي‌گيرم. ديروز كه تولد مريم گلي بود و جريانش رو توي وبلاگهاي ديگه بخونيد. حال من اصلا خوب نبود. ما 5 نفره كادويهاي مشتركي براي مريم گرفته بوديم منتهي به علت تاخير يكي از اين افراد سه ربعي صبر كرديم تا بياد و كادويي رو باز كنيم. از قضا وقتي اون دوستمون اومد من همون موقع دل پيچه گرفته بودم و
چند دقيقه‌اي رفتم دستشويي و وقتي بي نتيجه!! برگشتم دوستان كادوييها رو داده بودند. دم همه‌تون گرم. اين مرامتون منو كشته!!

سه‌شنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۲

155


يك مسافرت رفتيم شمال، ركورد سرعت رو شكستم با اين ماشين 155 تا رفتم!! اين از اين. مسافرت خوبي بود. ولي بعد از مسافرت مريض شدم بد فرم. شنبه رو تونستم برم سر كار ولي 2 روزه كه نرفتم سركار. فردا رو هم نميدونم. سر درد،‌ سرفه، كوفتگي شديد، درد پهلوها، تب 39 درجه!! قرص ، شربت، سرم و آمپول. اونوقت توي رختخواب در حال تب و لرز دوستت بعد از مدتها با اين كه مي‌دونه وضع ما الان چه جوريه با اينكه بهش مي‌گم كه من دارم از تب مي‌سوزم تلفن مي‌زنه من نزديك خونه‌تون هستم سي دي مي دي داري بيام ازت بگيرم! آخه خانومم گير داده از دوستات سي دي بگير! {...}ون لق تو و خانومت برو پول بده سي دي كرايه كن. تو اين حالت هم بايد حرص بخورم. حالا بگذريم. ولي 3 روز وحشتناك رو گذروندم. من نميدونم من با سه روز تب اين جوري دچار ضعف و درد شدم. بابا تو اين سه ماه چي كشيده. نمي‌دونم والله ...خدا كنه حداقل زياد متوجه درد نباشه.
يك نكته خنده دار خانوم دكتركشيك درمانگاه امروز ازم پرسيد توي اين چند روز رابطه جنسي هم داشتي؟؟ فكر كنم طرف خيال كرده بود سوزاك گرفتم!! مسخره.
محمد اوراز يكي از بزرگترين كوهنوردان ايران و فاتح اورست، بعد از بيست روز كما به علت سقوط همراه بهمن در گذشت. خيلي دلم سوخت. خدا رحمتش كنه.

پنجشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۲

Road to Perdition ابراهيم هم ماتيز داشت يا




خب يه چند وقتي سيستم نظر خواهي نبود و خراب بود و اين علتي مي‌شد افزون بر تنبلي من براي نوشتن. به هرحال...دوست دارم در مورد فيلم زيبايي كه توي حوزه ديدم. - جاده‌اي به پرديشن - زياد بنويسم ولي خب حسش نيست. فيلمي خيلي خوبي بود از سام مندز كارگردان ” زيباي آمريكايي“ با بازي متفاوت و فوق‌العاده تام هنكس در نقش يك جنايت كار انتقام جو...
بخصوص بازي صحنه آخر فيلم و در هنگام مرگ در آن فضاي سفيد رنگ توي ذهنم حك شده. پل نيومن خوشتيپ سابق هم حالا با چهرهاي شكسته و پير توي فيلم بازي مي‌كرد.و البته جود لاو پسر خوشتيپ فيلم دشمن پشت دروازه‌ها و هوش مصنوعي. جريان گانگسترهاي دوره ممنوعيت شرب خمر در آمريكا و قتل و...بود.
راستي ابراهيم حاتمي كيا هم با دو تا پسرش اومده بود و با دقت تمام فيلم رو مي‌ديد. ماشينش هم ماتيز بود!!.


چه بايد كرد؟


امشب يك دوست و همكلاسي دوران دبستان و راهنمايي و دبيرستان رو بعد از تقريبا 8-9 سال ديدم. بارها ازش معذرت خواهي كردم كه مزاحمش شدم بعد از اين همه سال، چون كارم گيره!! دوستم ديگه تقريبا تخصص مغز و اعصابش داره مي‌گيره. آوردمش خونه بالاي سر بابا و همون حرفي رو ازش شنيدم كه انتظار داشتم و قبلا هم شنيده بودم و البته شوكش قبلا بهمون وارد شده بود. اين كه بابا هيچ وقت به زندگي عادي بر نمي‌گرده و ممكنه كمي بهتر بشه.هيچ دارويي هم براي بهبود وجود نداره. قسمتهايي از مغز بدليل نرسيدن خون دچار آسيب شده. البته به هر حال هميشه درصدي اميد هست هر چقدر كم. خوشبختانه عفونت ريه بابا كه توي بيمارستان گرفته بود خيلي بهتر شده و 2-3 روزه كه اصلا تب نكرده.چون آنتي بيوتيك مناسب رو پيدا كرديم. توصيه‌هايي دوستم در مورد تغذيه بابا كرد چون بابا خيلي لاغر و كم خون شده و اينكه بايد يه لوله مستقيم به معدش وصل كنيم ( با يك جراحي كوچيك). چون غذا دادن از راه بيني و مري بيش از يك ماه ونيم اصلا خوب نيست. (الان 3 ماهه كه اين جوريه!!). به هر حال اميدوارم خدا خودش كمك كنه. چون فقط كار خودشه!!