دوشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۴

زوج یا فرد، مساله این است

چهارشنبه شنبه شب – خواب بچه گربه جدیده، فلفل رو دیدم. به نظرم خواب جالبی نیومد.
پنجشنبه شب- سر کوچه مامان اینا که پیچیدیم یاد خواب دیشب افتادم به نازنین گفتم خواب جالبی نبود، به نظرم اتفا قی برای گربه افتاده. دنده عقب گرفتم بیام تو کوچه فرعی. دیدم یه گربه زیر ماشین پارک شده افتاده . پیاده شدم دیدم مادر گربه هاست. آرش رو صدا کردم با چراغ قوه چک کردیم دیدم خودشه. مرده بود. دهنش خونی بود و چشمهاش باز بود و ما رو نگاه میکرد. تمام شب حالم گرفته بود. 5 سالی بود که توی خونه به دنیا اومده و بزرگ شده بود. توی این دو سال اخیر سالی دو بار زایمان میکرد!!. فلفل دور جنازه اش این ور و اونور میرفت. خیلی حالم گرفته شد. تمام شب تو لک بودم. شب باز خواب دیدم بچه اش روی ایوان که مادره معمولا آفتاب میگیره بی قراری میکنه.
جمعه شب – خواب دیدم گربه هه زنده شده. سر کوچه داره میدوه ولی دو پای عقبش مشکل داره عین خرها جفتک می اندازه! بسه دیگه!!

http://iqtest.dk/main.swf

این لینک بالایی یه تست I.Q. هستش. 39 تا سوال رو توی 40 دقیقه باید جواب بدین. البته همه اش به صورت تصویریه. من توی بچه های شرکت از همه بیشتر آوردم 130. یعنی در ابتدای مرز نابغگی!! کلی به خودم امیدوار شدم و 7-8 کیلویی چاق شدم. 4-5 تا سوال رو نزده بودم خیال کردم ضایع میشم ولی خیلی حال داد.

خدا باعث و بانی این طرح ترافیک زوج و فرد نابود کنه!! توی این چند ماه بیچاره شدم. همه اش یا روزهای زوج رو با استرس اومدم. یکی دو بار جریمه شدم. خیلی وقتها ماشینم رو با ماشین مامان عوض کردم و...بابا اول سیستم حمل و نقل رو درست کنید ، بعد از این جور قوانین مزخرف رو راه بندازین. واقعا هم هیچ تاثیری نداشته . ملت یا فرار میکنند یا جریمه میشن . یکی که پول داره 2 تا ماشین میخره. یکی مثل من با ماشین اقوام میاد. نمیدونم خلاصه . بدبختی اینه که امثال ماشین من با پلاک فرد بدبخت تر هستند. چون اولا تعدادشون حدود 20 درصد بیشتره . بعدشم 3 روز ممنوع دارند ولی پلاک زوجها 2 روز. خلاصه دهنمون زده شده توی این مدت. امروز اینقدر از راههای فرعی و پر ترافیک اومدم که از دست پلیسها فرار کنم که دیر رسیدم کلی.
تازه آقایون خوششون اومده و میخوان طرح رو برای 6 ماه اول سال هم ادامه بدهند. چه طوری باید اعتراض کرد؟ شانس ما هم محل کار قبلی هم جدید توی طرحه.

حیف شد باید پرسپولیس رو میبردیم!!



چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴



من برگشتم؟
از آخرین نوشته وبلاگم حدود 8 ماه میگذره. پسورد وبلاگم به زور یادم اومد!! علت ننوشتن هم چیزی نبوذ جز گرفتاری زندگی و تنبلی و بقیه چیزها!
یک ماهه که محل کارم رو عوض کردم و اینجا اینترنت دائمی دارم. منهم که ندید بدید! خودم رو خفه کردم با وبگردی. بعد فکر کردم بد نیست حالا که ذغال خوب در دسترسه ، ما هم یه افاضاتی از خودمون در کنیم اینجا.
مهمترین تغغیراین چند ماهه اینه که من و همسر گرامی از اول دیماه بعد از یک جشن کمر شکن ! ( که هنوز هم کمرم راست نشده!!) رفتیم سر خونه و زندگیمون. اصلا زندگی رفته تو یه فاز دیگه. حالا بعدا راجع بهش می نویسم.
خونه مون رو خیلی دوست دارم . دو تا خونه مونده به کوه!!! و رزوهای برفی زیادی دیدم و منهم که عاشق برف و منظره کوه و ...خلاصه فکر میکنم دیگه نتونم از این محل تکون بخورم. هر چند سختی رفت و آمد و نرفتن سر کار بر اثر گیر کردن تو برف رو هم داشتیم و خواهیم داشت. حالا با اقوام صحبتهای اولیه ای کردیم که اگر تونستیم خونه پدری رو بفروشیم و دست جمعی یه زمینی اینجا بخریم و بسازیم. و از اجاره نشینی خلاص بشیم. اگر بشه چی میشه.
تغییر مهم بعدی که گفتم تغییر محل کارم بود. تازه فهمیدم 6.5 سال تو چه خراب شده ای کار می کردم. بیخود استرس داشتم که اگر جایم عوض بشه چی میشه و
...
خب برای شروع دوباره همین قدر کافیه . ولی نه....این رو هم بگم که دیشب خیلی حال داد که بارسا با هنر نمایی اعجوبه خودش چلسی رو حذف کرد و همین طور صعود نسبتا شانسی یووه کبیر رو هم تبریک میگم. امشب هم اگر بایرن و آرسنال صعود کنند. چهار تیم محبوب من در چهار کشور مختلف اروپایی صعود خواهند کرد. دیگه همه مشکلات عالم حل میشه.