چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴



من برگشتم؟
از آخرین نوشته وبلاگم حدود 8 ماه میگذره. پسورد وبلاگم به زور یادم اومد!! علت ننوشتن هم چیزی نبوذ جز گرفتاری زندگی و تنبلی و بقیه چیزها!
یک ماهه که محل کارم رو عوض کردم و اینجا اینترنت دائمی دارم. منهم که ندید بدید! خودم رو خفه کردم با وبگردی. بعد فکر کردم بد نیست حالا که ذغال خوب در دسترسه ، ما هم یه افاضاتی از خودمون در کنیم اینجا.
مهمترین تغغیراین چند ماهه اینه که من و همسر گرامی از اول دیماه بعد از یک جشن کمر شکن ! ( که هنوز هم کمرم راست نشده!!) رفتیم سر خونه و زندگیمون. اصلا زندگی رفته تو یه فاز دیگه. حالا بعدا راجع بهش می نویسم.
خونه مون رو خیلی دوست دارم . دو تا خونه مونده به کوه!!! و رزوهای برفی زیادی دیدم و منهم که عاشق برف و منظره کوه و ...خلاصه فکر میکنم دیگه نتونم از این محل تکون بخورم. هر چند سختی رفت و آمد و نرفتن سر کار بر اثر گیر کردن تو برف رو هم داشتیم و خواهیم داشت. حالا با اقوام صحبتهای اولیه ای کردیم که اگر تونستیم خونه پدری رو بفروشیم و دست جمعی یه زمینی اینجا بخریم و بسازیم. و از اجاره نشینی خلاص بشیم. اگر بشه چی میشه.
تغییر مهم بعدی که گفتم تغییر محل کارم بود. تازه فهمیدم 6.5 سال تو چه خراب شده ای کار می کردم. بیخود استرس داشتم که اگر جایم عوض بشه چی میشه و
...
خب برای شروع دوباره همین قدر کافیه . ولی نه....این رو هم بگم که دیشب خیلی حال داد که بارسا با هنر نمایی اعجوبه خودش چلسی رو حذف کرد و همین طور صعود نسبتا شانسی یووه کبیر رو هم تبریک میگم. امشب هم اگر بایرن و آرسنال صعود کنند. چهار تیم محبوب من در چهار کشور مختلف اروپایی صعود خواهند کرد. دیگه همه مشکلات عالم حل میشه.

هیچ نظری موجود نیست: