چهارشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۵

پشت این پنجره ها دیگه بارون نمی باره

ناصر عبداللهی مرد. دلم گرفت خیلی.
خبر اینجاست.
پشت این پنجره ها دیگه بارون نمی باره...*

کنایه از شعر یکی از قشنگترین و لطیف ترین اهنگهاش.*

پ.ن. اصل شعر اون آهنگ
فکر کنم مال مریم حیدرزاده باشه

پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره
وقتی آهسته غروب . تو خونه پا میذاره
وقتی هر لحظه نسیم . توی باغچه ها میاد
توی خاک گلدونا . بذر حسرت میکاره
وقتی شبنم میشینه . رو غبار جاده ها
وقتی هر خاطره ای تورو یادم میاره
وقتی توی آینه . خودمو گم میکنم
میدونم که لحظه هام . رنگ آبی نداره
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره
تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره

۱ نظر:

ناشناس گفت...

در ملاقات ديروز «اميدوار رضايي» رئيس كميسيون بهداشت و درمان مجلس از اين هنرمند علت به كما رفتن وي را ضربه وارده به سر بر اثر زمين خوردگي اعلام كرد

یعنی بنده خدا به خاطر سقوط احتمالی از تخت ناشی از سهل انگاری کادر پرستاری فوت کرده اند نه به دليل مشكل كليوي و از كار افتادن كليه