شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸

مشاهدات من از میدان ولی عصر تا سر زرتشت - ساعت 14:30 تا 15

همین الان از سر زرتشت برگشتم شرکت...خیس عرقم...نیروهای گارد ویژه با حجم زیاد در خیابان ولی عصر مستقر هستند. من و دوستم پیاده به سمت فاطمی راه افتادیم.
گارد ویژه به داخل یک پاساژ حمله کرد که معلوم نبود داخل چه خبر است...چند ثانیه مکث ما مصادف بود بود با تهدید و حمله با باتون..از داخل خیابان کمی بالاتر دوباره به پیاده روی غربی آمدیم و ادامه دادیم...این دفعه گارد ویژه با موتورهای کراس...داخل پیاده رو به ملت حمله ور شده و می زدند. در عین شجاعت!!! به داخل یک مغازه آبمیوه فروشی پناه بردیم و کرکره ها را سریع پایین کشیدیم.
بعد از چند دقیقه بیرون آمده و به پیاده روی ضلع شرقی رفتیم. پمپ بنزین سر زرتشت تعطیل و توسط نیروهای گارد ویژه حمایت می شد.
شیشه های باجه های تلفن شکسته و در پیاده رو قلوه سنگها به چشم میخورد. ...
یک لباس شخصی با ظاهر مریض و ماسک تنفسی جلوی صورت، یهو یقه یک نفر که داشت از صحنه ها با موبایل عکس یا فیلم میگرفت گرفت و نیروها رو صدا کرد ما و چند نفر دیگه نا خودآگاه فریاد زدیم و هو کردیم تا طرف چرخید خوشبحتانه یارو فرار کرد. ولی خب حمله گارد ویژه به افراد داخل پیاده رو شروع شد و ما باز با شجاعت!!! در رفتیم.
شیشه بانک در ضلع شمال شرقی میدان ولیعصر خورد شده بود.
اوضاع به شدت بحرانی است. حداقل 10 آمبولانس آژیر کشان به سمت فاطمی در حرکت بودند.
رسماً در مملکت کودتا شده..مگر کودتا شاخ و دم دارد؟
بوی خون در فضا احساس میشود. یاد جریانات 18 تیر 78 افتادم. خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دوست خوبم مرسی...باز هم بنویس...

ناشناس گفت...

بهنظر من نوشتن واقعیت