سه‌شنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۲

155


يك مسافرت رفتيم شمال، ركورد سرعت رو شكستم با اين ماشين 155 تا رفتم!! اين از اين. مسافرت خوبي بود. ولي بعد از مسافرت مريض شدم بد فرم. شنبه رو تونستم برم سر كار ولي 2 روزه كه نرفتم سركار. فردا رو هم نميدونم. سر درد،‌ سرفه، كوفتگي شديد، درد پهلوها، تب 39 درجه!! قرص ، شربت، سرم و آمپول. اونوقت توي رختخواب در حال تب و لرز دوستت بعد از مدتها با اين كه مي‌دونه وضع ما الان چه جوريه با اينكه بهش مي‌گم كه من دارم از تب مي‌سوزم تلفن مي‌زنه من نزديك خونه‌تون هستم سي دي مي دي داري بيام ازت بگيرم! آخه خانومم گير داده از دوستات سي دي بگير! {...}ون لق تو و خانومت برو پول بده سي دي كرايه كن. تو اين حالت هم بايد حرص بخورم. حالا بگذريم. ولي 3 روز وحشتناك رو گذروندم. من نميدونم من با سه روز تب اين جوري دچار ضعف و درد شدم. بابا تو اين سه ماه چي كشيده. نمي‌دونم والله ...خدا كنه حداقل زياد متوجه درد نباشه.
يك نكته خنده دار خانوم دكتركشيك درمانگاه امروز ازم پرسيد توي اين چند روز رابطه جنسي هم داشتي؟؟ فكر كنم طرف خيال كرده بود سوزاك گرفتم!! مسخره.
محمد اوراز يكي از بزرگترين كوهنوردان ايران و فاتح اورست، بعد از بيست روز كما به علت سقوط همراه بهمن در گذشت. خيلي دلم سوخت. خدا رحمتش كنه.

هیچ نظری موجود نیست: