و تنها ذات مقدس اوست، که باقیست.
دیروز روز خیلی سختی بود. خیلی خسته شدم. آخرین وداع با مادربزرگ و خاکسپاری و ...به قول برادرم و دختر داییم من شدم یک متخصص کفن و دفن!!! کلی درگیر بودم. تسویه حساب با بیمارستان، گرفتن آمبولانس و آوردن جنازه به خونه مادربزرگ . بعد مراحل خرید قبر و فرآیندهای دیگر...رفتن داخل قبر و گذاشتن جنازه داخل قبر و... بگذریم. دیدن چهره ارام مادربزرگ که البته کلی درد و رنج پشتش نهفته بود. خیلی سخت بود. ما ماندیم و خاطرات.
امروز ششم بهمن هم مراسم ختم مادربزرگ ساعت 2 تا 3:30 بعد از ظهر توی کانون توحید برگزار میشه. البته امروز بیست و ششمین سالگرد داییم هم هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر