چهار، پنج رو اول سال نو رو به اتفاق همسر گرامی و خانواده شون و مادر و خواهرم کلار دشت بودیم در رودبارک...بسیار زیباو دوست داشتنی بود. شب سال تحویل و البته شب بعدش برف سنگینی شروع به بارش کرده بود که باعث زیبایی دو چندان منطقه و سال نوی ما شده بود. این عکس رو شب سال نو گرفتم که ریزش برف به خوبی مشخصه...ماشین من هم اون گوشه تصویر دیده میشه. لحظات سال تحویل در زیر نور شمع و در کنار سفره هفت سین و برف در پشت پنجر ها بسیار زیبا بود.

یه ناحیه ای نزدیک کلاردشت وجود داره به نام - پیشمبور - که بار اول بود که اونجا میرفتم و بسیار بکر و زیبا بود..عاشق اون منطقه شدم. یکی از آرزوهام حالا این شده که روزی اونجا بالای اون کوه ، نرسیده به جنگل..یک ویلا بسازم ...
نکته منفی این سفر این بود که من به شدت سرما خورده بودم و اولین بار بود که موقع سال تحویل مشغول فین فین و سرفه کردن بودم.