یکشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۶

تیز چنگال ماهیچه دوست

" بگذارید در گرمای سوزان تابستان بمیییرم و در سرمای جان سوز زمستان یییییییخ ببستم!!!"
تیز چنگال ماهیچه دوست - هنگام توبه الکی!!

پ.ن. نمیدونم چرا این کلام تیزچنگال ماهیچه دوست شخصیت -اول یک نوار قصه دوران کودکی به همین نام، که بر اساس داستان موش و گربه بود- از دیشب هی توی مغزم تکرار می شه!! سالها بعد ..در دوران نوجوانی و شاید هم جوانی!!! من و برادرم پروژه ای رو شروع کردیم به ضبط کردن روی نوار کاست که اجرای متفاوت و خنده داری بود از همین نوار قصه که ناتمام موند، خودمون حین کار از شدت خنده اشکمون در میومد...نمیدونم الان اون نوار کاستها کجاست...باید بگردیم ...دورانی بود...سرخوشی.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

...سلام
خیلی خوبه که هر وقتی هم یاد ایام گذشتمون بیفتیم چون خیلی کارا فقط مال همون زمان بودن و دیگه هم تکرار نشدند و نخواهند شد امیدوارم موفق باشی

ناشناس گفت...

شما تو بچگی چه قصه های دراماتیکی گوش می کردی ! :دی

ناشناس گفت...

آقا مخلصیم

Unknown گفت...

سلام . ببخشید شما چه جوری می رید اورکات؟

holmes گفت...

خانم یا آقای سوئیت ، برای ورود به اورکات از برنامه
torpark
استفاده میکنم.

Samira گفت...

سلام
شما تونستید نوار قصه تیزچنگال ماهیچه دوست رو پیدا کنید, من هم وقتی بچه بودم اونو داشتم که نمیدونم چی شد حالادر به در دارم دنبالش میگردم؛
باوجودی که دلم درد میکنه....وای وای....مفت خوری حالمو بدتر میکنه وای...وای ....

ناشناس گفت...

az inja download konin:
http://ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=5773