پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۳

پاييزان



فيلم شب يلدا..ساخته كيومرث پوراحمد كه داستان زندگي خودشه.....رو يكبار ديدم همون 2-3 سال پيش كه اكران شد. خيلي خوشم اومد و خيلي جاهش رو هنوز يادمه. نازنيني نوار كاست اين فيلم رو كه شامل آوازها و بعضي ديالوگهاست برام آورده كه توي ماشين گوش ميدم. يه جايي خانومه پشت تلفن به حامد ( فروتن ) ميگه. اين زخمها بذار رنجت بده...بذار درد بكشي با نيشتر سراغشون برو (نقل به مضمون). حامد ميگه آره درست ميگي. دارم همين كار رو ميكنم ولي اين زخمها مرهم نميخواد؟
خدا رو شكر ميكنم كه همه چيز تموم شد و خدا حتما دوستم داره كه به طرز عجيب و سريعي مرهمي براي زخمهايم پيدا كرد. انگار كه اصلا زخمي در كار نبوده. حوادث يكسال و نيم گذشته مثل كابوس ميمونه كه سريع و تند و پرشتاپ گذشت. مثل ورق زدن يه كتاب مصوره. ولي اون كتاب ديگه تصويرهاش داره محو ميشه. به جز تصاوير خاطرات پدرم كه خب هرگز يادم نخواهد رفت.


و يه فيلم ديگه بود مال سالها پيش به اسم پاييزان. يه آهنگ داشت كه خيلي دوست داشتم. پاييزااااان.......پاييزاااان.......روياي روشن عشق .....در فصل برگريزان......پاييزان.
اگر بخوام براي عشق يك فصل رو منتسب كنيم بدون شك اون فصل براي من پاييز خواهد بود.
پاييز رو هميشه دوست داشتم....


پ.ن.
يه نفر دوست داره دروغ بگه و يكي ديگه رو خر كنه. يه نفر ديگه هم از خر باقي موندن راضيه خب. ايشالله كه بزه !!!

هیچ نظری موجود نیست: