پنجشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۸

آقا مهدی ، اگر هستی ...تولدت مبارک


آقای مهدی جان، فردا روز تولدته...از بچگی به ما گفتند که تو فعلاً غایبی و روزی خواهی آمد...از بچگی به ما گفتند که آن روز دنیا را که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد خواهی کرد...از بچگی هر وقت خانه پدربزگم می رفتیم و آن شمشمیر روی دیوار را میدیدم و پدربزرگ با افتخار میگفت این شمشیر برای اینه که اگر روزی امام زمان ظهور کرد در التزام رکاب او بجنگم...گفتم پدربزرگ..یادم اومد او که همیشه خودش رو نوکر شما و پدران شما می دانست 7-8 ماهه که از بین ما رفته و در جوار امام هشتم دفنه...نمیدونم اگر این روزها رو میدید شاید دق می کرد...پسرش رو سال 57 جلوی دانشگاه برای این انقلاب از دست داده بود..و خیلی براش زور داشت احتمالاً که اینهمه حق خوری و ظلم و جور رو ببینه...خیلی براش زور داشت که از ما بشنوه که وقتی ریختند سر ساختمون و داشتند می بردمون و ما به هزار مکافات داشتیم راضی شون می کردیم ..میخواستند دختر همون پسر شهیدش رو ببرند و ما برای اینکه ثابت کنیم برادرزاده مادرمه و فامیله و از تو خیابون از دست باتوم به دستها فرار نکرده بیاد تو خونه ما..کارت بنیاد شهیدش رو نشون دادیم و اون کثافت چماقدار گفت از این شهید قلابیها زیاد داریم...خیلی زور داشت براش به پسرش بگن شهید قلابی ..نه؟ خیلی زور داشت وقتی برادرم به خاطر این جمله زد تخت سینه چماق بدست ..تهدیدش کردند که از چاله آسانسور میندازنش پایین!! از بحث منحرف نشیم آقا مهدی...میگن روزی خواهی آمد...پس کی؟ مدعیانی هستند که ادعا می کنند همه این کارها را برای ظهور تو میکنند...و ادعای نوکری تو را دارند...کدام کارها...خودت بهتر میدونی و میبینی...به اسم تو تیر مغز ملت میزنند...با نام ملت رو از طبقه چندم خوابگاه می اندازن پایین...تو زندانشهاشون به ملت تجاوز می کنند...دندانها و فکشون رو می شکونند...مجبورشون میکنند کاسه توالت رو لیس بزنند...بلایی سرشون می آرند که به هر چیزی حاضرند اعتراف کنند که دمی بیاسایند...همه اینها رو به اسم تو انجام می دهند توی هر سخنرانیشون از دهان کثیفشون برای شما طلب عافیت و نصر می کنند...آقا مهدی بی تعارف بگم...کم کم به وجودت داریم شک میکنیم...
توی دنیا مگه کیا هستند که می گن تو یه روزی میای مگه غیر از شیعیان ایران و یه چند تا کشور شیعه دیگه کسی هست که منتظر تو و فقط تو باشه؟ خب اینجا که کشور اصلی شیعیانه پر از ظلم و جور شده نمیبینی؟ هنوز زوده؟ از این بدتر هم هست میگه...واقعاً بعضی وقتها فکر میکنم...دیگه نمیتونیم شاد باشیم...غم و افسردگی همه مون رو گرفته...اینهمه فیلم از جنایتهای اینها دیدیم...اینهمه مطلب خوندیم و تکان خوردیم..اینهمه ظلم رو خودمون با چشم خودمون دیدیم...به صغیر و کبیر و خودی و غیر خودی ، به هیچکس رحم نمی کنند...بابا مگه ما چی می خواستیم...رای ما رو دزیدند با فتواهای شرعی ..ما اعتراض کردیم ...لت و پارمون کردند ...مهدی ، آقا مهدی همه این جنایتها را به اسم تو کردند...همه این تقلبها و دروغها را د راه دین تو انجام دادند و می دهند . یادمه وقتی توی مدرسه مذهبی م درس میخوندم...معلممون میگفت اگر کسی از شما همین الان بزرگترین آرزوش ظهور امام زمان نیست، شیعه نیست!! من احساس عذاب وجدان می کردم..چون هر کار میکردم خوب خداییش بزرگترین آرزوی زندگیم ظهور شما نبود..(با عرض شرمندگی) حالا از فارغ التحصیلان همون مدرسه هم بازداشت کردند و کتک زدن و حتی یکیشون رو که توی این دادگاه کذایی هم آورده بودنش. آره همون مدرسه که هشتاد نفر دانش آموزش و فارغ التحصیل شهید داده در جریان جنگ و انقلاب...معلم همون مدرسه که همه اش از انقلاب و جمهوری اسلامی و خوبیهاش برامون میگفت...وقتی زیر شعار مرگ بر {...} و گاز اشک آور نزدیک مصلی دیدمش...گفت چهارشنبه بهارستان جلوی مجلس یادتون نره!!! آقا مهدی جان..ببخشید اینها گند زدن به همه چیز...دیگه نماز جمعه رو هم با گاز اشک آور و باتون و بازداشت و کتک منور کردند....الله اکبر های شبانه ما را هم کفر و نفاق می نامند...خداییش اعتراف میکنم، شک کردم بهت که اصلاً هستی یا نه؟ ولی اگر هستی تولدت مبارک باشه..همین!!

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

۵ نظر:

ناشناس گفت...

مرسی با نوشته هات اشک ریختم .حرف دل خیلی از ما بود

Karim گفت...

سلام،

نوشتت دم داد. دورادور اخبار خونه رو دنبال ميکنم امّا بعد از ديدن صحنه شهادت ندا، کمتر ويدئويی ور نگاه ميکنم.

ظلم که پايدار نميمونه، ولی اميدوارم مظلوم ديگه اي کشته نشه.

شايد کليشه شده باشه ولی کاری که ايرانيها بعد از انتخابات کردن همه رو به فکر انداخته. دم همتون گرم و روح شهيداتون شاد.

در مورد مهدی هم، حالا ايشالله که هست ولی نبودنش هم چيزی از ارزشهای اتّفاقاتی که تو ايران افتاده کم نميکنه! يا بهتر بگم، مردم فهميدن "آزادی" رو چه جوری بدست بيارن، با مهدی يا بی مهدی.

Sir Thomas گفت...

kheili ghashang neveshti...
motmaenanm donya injur nemimune. roozegar inha ham zood sar miad.

خانوم شمعدانی گفت...

کارمون شده که هی زیر لب زمزمه کنیم "اندکی صبر سحر نزدیک است" و هی در همون حال، توی دلمون بپرسیم که "واقعاً نزدیک است؟" یا "اصلاً سحری هست؟"... شما هم، بدتر از من، اینقدر دیر به دیر می نویسی... خب یعنی واسه همینه که ما هم اینهمه دیر به دیر سر می زنیم. :)

ناشناس گفت...

حرف دل همه مون رو زدی...