دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

QANA
ظهر از پله اول یوسف آباد میام توی خیابون ولی عصر. میخوام برم روزنامه بخرم. یه نفر کلی ارزن و ...ریخته توی پیاده رو..10-20 تا کبوتر یا کفتر چاهی با ترس میان و تند تند مشغول خوردن میشن. عابران هم بی تفاوت رد میشن و چند تایی کبوتر با ترس پرواز می کنند و باز بر می گردند. سعی میکنم وقتی از کنارشون رد میشم آروم برم. ولی همه شون می پرند. ظاهرا کبوترهای اینجا بی آزاری عابران رو باور ندارند.
صبح روز بعد پیاده از سر عباس آباد میام بالا..ماشین رو گذاشتم تعمیرگاه. روزنامه می خرم. عکس صفحه اول شرق تکان دهنده است. تمام نیم صفحه رو پوشونده. عکس جنازه کودکی خردسال در قانای لبنان رو برانکارد که به آرامی مرده!!! با اینکه دیروز توی سی ان ان و یورو نیوز و ...کلی از این تصاویر دیدم ولی این عکس تکونم میده...میام اون طرف خیابون...باز همون جای دیروزی ارزن ریختند...فقط یه دونه کبوتر داره دونه میخوره...از کنارش رد می شم..اونهم پرواز می کنه و میره...همین.

هیچ نظری موجود نیست: