یکشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۳

سرمه ناز

دوشنبه - پسر خاله داره براي حداقل 6 ماه ميره كانادا / هيچكس ايران نيست كه بدرقه‌اش كنه / من و دو تا دايي / چمدان / وزنه برداري المپيك / توي ماشين من و پسرخاله نشستيم / شجريان ميخونه / از من ايشان را هزاران ياد باد .../ دلش گرفته / استرس داره / جرثقيل!!! / ورودي پروازهاي خارجي بسته است!!! / چمدون به دست 200-300 متر دو سرعت!!! / آغوش / بغض / دلم تنگ ميشه /

سه شنبه - مهمان مامان/ داريوش مهرجويي / خوب بود، بد نبود / نوار قاصدك شجريان / فقط نواي سنتور كافيه كه آدم اشكش در بياد و بره توي يك هواي ديگه / ولي.....هيچ نوايي خوشتر از صداي تو نيست /

چهارشنبه - صبح يافت آباد / حركت به سمت فرودگاه با ماشين خودم / ساعت 10:30 بليط داريم / ترافيك خفن / نااميدي / مهندس ب و ه هم پشت ترافيك مونده‌اند، كمي اميدواري / جا گير آوردن توي پاركينگ فرودگاه / سه نفري با هم مي‌رسيم / كارت پرواز / تيك آف!!! / شيراز / ساعت 12 تا 15:45 زير آفتاب، بدون عينك آفتابي گمشده و كلاه جا گذاشته / بازديد از محل گود برداري متروي شيراز و دستگاه حفار معركه / بازديد از كارخانه توليد سگمنت (قطعات پيش ساخته بتني) / 45 دقيقه با آژانس شيراز گردي دنبال يك رستوران باز / گرما / غذا / شروع سر درد ميگرني / بليط برگشت 23:45 !!!!/ باغ ارم / خاطرات خوب / با خودم فكر مي‌كنم كه معمولا من مسيرها و مكانها خوب يادم نميمونه ولي شيراز رو به خاطر خاطرات خوبش خوب بلدم، بچه‌ها كف كردن كه من چطور با يك بار شيراز اومدن شهر رو بلدم تقريبا!! / هتل هما - كافي شاپ / قهوه - مسكن - سردرد / حافظيه / فال براي خودم و خودت....نميدونم نيتت چي بود ......
فال خودت ....
دلا بسوز كه سوز دل تو كارها بكند
نيازنيمشبي دفـــــــــــع صد بلا بكند
...
تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار
كه رحم اگر نكند مدعي، خدا بكنــــــــــــد

فال خودم.......

هزار شكر كه ديدم و به كام خويشت باز
ز روي صدق و صفا گشته با دلم دمساز

روندگان طـــــــــــــــريقت ره بلا سپرند
رفيق عشق چه غم دارد از نشيب و فراز

غم حبيب نهان به ز جستجوي رقيب
كه نيست سينه ارباب كينه محرم راز

اگر چه حسن تو از عشق غير مستغني است
من آن نيم كه از اين عشق بازي آيم باز

چه گويمت كه از سوز درون چه مي‌بينم
ز اشك پرس حكايت، كه من نيم غمــــاز

چــــه فتنه بود كه مشاطه قضا انگيخت
كه كرد نرگش مستش سيه به سرمه ناز

بدين سپاس كه مجلس منور است به تو
گرت چو شمع جفايي رسد بسوز و بساز

غرض كرشمه حسن است ورنه حاجت نيست
جمال دولت محمود را به زلف اياز

غزل سرايي ناهيد صرفه‌اي نبرد
در آن مقام كه حافظ بر آورد آواز

ارگ كريمخاني / فالوده / فرودگاه / هوار ملت / رضا زاده / يك ضرب / موبايل / {...} / دو ضرب / سرحال / توپولفه فقط كم مونده ملق بزنه!!! / سر درد / يك ربع توي اتوبوس فرودگاه / راه رو گم كرده راننده احتمالا / سر درد و سرگيجه + طنز (ساعت دو نيم برنامه‌هاي خوب مولتي ويزيون شروع ميشه!!) / بچه‌ها از خنده دارن مي‌تركند!! منهم سرم داره مي‌تركه ولي باز دارم شر و ور مي‌گم / خونه / ساعت دو و نيم / بيهوشي مطلق /

پنجشنبه - خواب / كار بي كار / كافي شاپ با بچه‌ها/ تنهايي / مزخرف / بي حوصلگي / {...}

جمعه - فوتبال / المپيك / تكواندو / ساعي / طلا / نميشه گرفت /

شنبه - كار / زانتي ايتاليايي / كار / كار / كار / فكر / نگراني / استرس / 44 درصد افزايش حقوق!!!/ تلاشها يه كم نتيجه داد!! / زياد خوشحال نشدم / هفته نامه چلچراغ - سينما - چاي نت / دو تا از همكارها سوار ماشينم هستند اين بچه پر روئه هي ميگه من رو برسون آرياشهر ...هي ميگه / من ميگم آقاي مهندس م رو تا كرج ميرسونم ولي تو رو نمي‌برم / ميگه ميام كرج يه سر به پدرزنم ميزنم بعد برم گردون آريا شهر!!! / ميگم بخواب بابا / كل كل / سر عوارضي پياده‌اش مي‌كنم / مهندس م رو مي‌برم تا كرج!!! / بازگشت / اتوبان خلوت / 140 تا بيشتر نمي‌رم / المپيك / كشتي / نقره / نشد / بي حوصلگي / كلافگي / گرما / دلتنگي /.....

يكشنبه - همكار ديشبي ميگه خيلي نامردي!!! توي عرض بزرگراه نزديك بود برم زير ماشين / جريان كرج رفتن ديشب سوژه شده، خنده بچه‌ها / كار / فكر / كار / فكر / كمي‌ آرامش / فردا روز پدر / پدر / فردا تعطيل نيستم!!! / خونه / قرارها گذاشته مي‌شود /..../ ولايت علي ابن ابي طالب حصني ..../ والسلام

هیچ نظری موجود نیست: