سه‌شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۱

جام جهاني - اختتاميه -اول


خوب اين جام جهاني هم به پايان رسيد. جامي متفاوت با جامهاي پيشين؛ جام شگفتيها. در هيچ دوره اي از جامهاي جهاني اين چنين نتايج باور نكردني حاصل نشده بود. هيچگاه اين چنين تيمهاي بزرگ در برابر تيمهاي كوچك زانو نزده بودند. در شروع جام اكثر كارشناسان و مردم آرژانتين و فرانسه را مدعيان اصلي قهرماني مي دانستند،‌ غافل از اين كه آلمان و برزيل هميشه مدعي هستند. حتي خود آلمانها هم فكر نمي كردند كه به فينال مي رسند و اين امر حاصل شد. فوتبال آلمانها فوتبالي منظم بود و بدون حاشيه. نهايت همدلي بين بازيكنان داخل زمين و نيمكت نشينان وجود داشت. عكس دست جمعي بازيكنان آلمان پس از بازي فينال حاوي نكته جالبي است. ” لارس ريكن “ هافبك تيم آلمان (تنها بازيكني بجز دروازبانهاي ذخيره كه حتي يك دقيقه هم فرصت بازي در تركيب اصلي تيم را پيدا نكرد)، دست در گردن ” رودي فولر“ سر مربي تيم آلمان انداخته و با صميميت لبخند بر لب دارد. مساله اي كه احتمالا هيچ گاه در مملكت خودمان شاهد نخواهيم بود!
در اين جام جهاني تيمهايي مثل سنگال، تركيه، كره جنوبي و...شگفتي خلق كردند. بزرگاني مثل فرانسه، آرژانتين، پرتغال، روسيه و كرواسي ذر همان مرحله اول حذف شدند. ايتاليا و اسپانيا در مقابل كره جنوبي آسيايي زانو زدند. تركيه تيم سوم و كره جنوبي تيم چهارم جام جهاني شدند. باور نكردني...
اين جام جهاني ضعفهايي هم داشت كه باعث مي شد آن را به اندازه دوره هاي قبلي دوست نداشته باشيم. اول اينكه زمان بازيها به وقت ما و خيلي از كشورها در ساعت مناسبي نبود. دوم اينكه برخوردهاي كلاسيك تيمهاي بزرگ را در اين جام كمتر شاهد بوديم. شايد فقط سه برخورد بزرگ داشتيم. انگليس - آرژانتين، برزيل - انگليس، برزيل - آلمان (كه براي اولين بار در تاريخ جامهاي جهاني با هم بازي مي كردند.) سوم، ضعف داوري كه در اين دوره بيداد مي كرد و گريبان تيمهايي مثل اسپانيا و ايتاليا را گرفت.

هیچ نظری موجود نیست: