اين فيلم خط باريك قرمز روي من حسابي اثر گذاشته. از ديروز تا حالا خيلي بهش فكر مي كنم. و اين يعني اينكه فيلم خوبيه و فكرمو مشغول كرده
من از فيلم امتياز هم تعريف كردم. ولي اون فكرمو اين قدر مشغول نكرده بود. بعني فيلم قويتريه. ديشب كه توي خواب و بيداري همش دو تا صحنه رو ميديدم. به صورت كابوس. و اوج كلافگي بود.اگر خواب ببينم كمتر اديت مي شم. يه حالت بينابينه.همش صحنه تصادف با ماشين مي ديدم.و صحنه هايي خشن از فيلم خط باريك قرمز. به خصوص چهره شون پن. سر كار هم بازي فوق العده هنر پيشه ها جلوي چشمم بود. يه صحنه توي فيلم هست كه خيلي تاثير گذار بود. فرمانده جوخه مياد نارنجك بندازه، سريع مي كشه. ولي بجاي نارنجك ضامنش مياد توي دستش.چند ثانيه بعد نارنجك منفجر ميشه و پايين تنه طرف رو از بين مي بره. طرف هنوز زنده است و گريه ميكنه. مي گه به زنم بگين شجاعانه جنگيدم و مردم.
ا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر