سهشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۱
امروز براي اولين بار برخورد جدي اين لندكروز سوارها و خشونتشون رو ديدم. تقاطع فاطمي و وليعصر. 2 تا دختر نسبتا شيك پوش اومدن كنار لندكروز و اون طرف يه پسره رو نشون دادند ظاهرا متلك گفته بود يا به گمونم عملي فيزيكي انجام داده بود. دو تا از اينها دوئيدند اون طرف خيابون و با باتون و مشت و لگد از پسره پذيرايي كردن. پسره هيكلي بود با قيافهاي كاملا دهاتي كه احتمالا شنيده بود توي خيابون وليعصر كافيه دست دراز كني تا يه دختر گرسنه !! بياد توي بغلت. پليس سوم دستهاي يارو از پشت دستبند زد. با صورت انداختنش عقب ماشين. ملت همه در سكوت ناظر بودن. لند كروزيها توي ماشين نشستن. دخترها رو كه حالا 3 تا بودن از اون طرف خيابون صدا زدند. دخترها با ترس رفتن جلو. از دور ميديدم كه يه چيزايي ازشون پرسيدن. بعدش دخترها با خنده خداحاقظي كردن و در حال رفتن براي پليسها دست تكون دادند. پسره(پليسه) هم جواب داد. معلوم بود خر كيف شده. به هر حال داستان اين جوري بود. ولي بايد با بعضيها همچين برخوردي كرد. بعضيها كارهايي ميكنند كه آدم از مرد بودن خودش شرمنده ميشه. بارها موتور سوارهايي رو ديدم كه دستشون رو دراز كردن و جاهايي رو كه نبايد لمس كردند. بارها متلكهايي رو بعضيها به دخترها مياندازند، شنيدم. در همين بلاگستان زياد خوانديم از اين رفتارها.....بگذريم. ولي اميدوارم برخوردها صحيحتر بشه و دامن بيگناهان رو نگيره. دختر و پسري رو به جرم همراهي هم نگيرند. برخورد با مزاحمين آري...مقوله ديگري است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر