یکشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۲

Multi Media



سينما

جمعه شب، سينما ايران اكران فيلم دوئل رفتيم به دعوت يكي از اقوام. با حضور درويش كارگردان و سعيد راد بازيگر نقش منفي فيلم. كه خوب بازي كرد و البته بازي عالي پژمان بازغي و ساير هنرپيشه‌ها . پرستويي، پريوش نظريه و بازي چند دقيقه‌اي هديه تهراني. جلوه‌هاي ويژه فيلم كه توپ بود و از از كيميا و سرزمين خورشيد هم خوبتر و البته خوب اين پر هزينه ترين فيلم تاريخ ايران بود. داستان فيلم هم اي بد نبود. آخرش بهم نچسبيد زياد. جلوه‌هاي ويژ فيلم يه كمي. (توجه كنيد، يه كمي) تو مايه‌هاي نجات سرباز رايان و پرل هارپر بود. بگذريم.

گرافيك

پوستر فيلم به نظرم خيلي قشنگ بود و متفاوت با ساير پوسترهاي فيلمهاي ايراني. همچين تو مايه كارها و سليقه كاري يك نفر بود.




برای دیدن پوستر در اندازه بزرگ روی عکس را فشار دهید

Fashion

بعد از فيلم خيابون شريعتي غلغله بود. دسته‌هاي عزاداري و هيئت و نوحه خون تنها و سيل دختر و پسر توي خيابون. با آخرين تيپهاي روز و عينكهاي شب و ...كلي مونديم تو ترافيك. ساعت 12 شب!!

Oscar

شبكه دو كانال ام.بي.سي ساعت 4:30 صبح فردا - دوشنبه - به وقت تهران مراسم اسكار رو مستقيم نشون مي‌ده. تنها نماينده ايران شهره آغداشلو هستش كه نامزد بهترين بازيگر نقش مكمل زنه. اميدورام همونطور كه ما به ايراني بودنش افتخار مي‌كنيم، خودش هم افتخار كنه!!امسال مراسم اسكار 20 روز زودتر از هميشه داره برگزار ميشه.

Bundes Liga-Sport Show

نفهميدم براي چي اون مرتيكه سياه ، ساندي اوليسه بازيكن نيجريه‌اي تيم بوخوم مي‌‌خواست وحيد هاشميان، بازيكن ايراني و بهترين گلزن همون تيم بوخوم رو وسط بازي بزنه!! بقيه بازيكنها از جمله دروازبان اومدند و وحيد رو نجات دادند!! آخر بازي هم دلداري مي‌دادند بهش.
از مهدوي كيا چي بگم يك گل پنالتي. يك پنالتي براي تيم گرفت يه پاس گل هم داد. بس نبود؟؟

Pmc

اين كانال ماهواره‌اي ايراني مال كيه؟ يكي در ميون شوهاي ايراني و خارجي با كيفيت خوب نشون ميده. ولي سه روز عزاداري رو تعطيل كرده! براي زلزله بم هم يك هفته تعطيل بود. جالبه.

Music of the day

اين سايت فوق العاده دوباره راه اندازي شد. بعدا بيشتر مي‌رم سراغش.

Here without you ...

{...}


بيات ترك

اذان زيباي موذن زاده اردبيلي تو مايه بيات ترك - اگر اشتباه نكنم - نمونه اصيل معنويت الهي و هنر ايرانيه. هميشه اين اذان رو كه مي‌شنوم يه جورايي من رو مي‌گيره. مو بر تنم سيخ مي‌كنه. ولي حالا اشك هم توي چشمام مياره. ياد شبهاي بيمارستان ميفتم موقع اذان. كانال تلويزيون اتاق طبقه ششم بيمارستان شركت نفت رو مي‌ذاشتم روي كانال پنج كه اذان موذن زاده باشه.
” توكلت علي الحي الذي لا يموت....الحمد لله....الله اكبر و....“ پدرم همونجا بي حركت روي تخت بود و من فقط دعا مي‌‌كردم. ولي قسمت نبود.

هیچ نظری موجود نیست: