شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۱

سايه زير شاخسار
شب جمعه با اژدهاي خفته براي مراسم شب قدر رفتيم يه جايي. يه ذره دير رسيديم. يك آقايي به اسم حجة‌الاسلام ... داشت سخنراني ميكرد. خيلي قشنگ صحبت مي‌كرد يه جايي اخراي صحبتاش در مورد آخرين خطبه حضرت علي قبل از شهادتش صحبت كرد. مضمونش اين بود. حضرت مي‌گه : ” اگر من از پس اين ضربت زنده ماندم كه هيچ،‌ خود مي‌‌دانم كه چه كنم. و اگر نه از دنيا رفتم كه ما سايه زير شاخسار بوديم. ( يعني همانند سايه زير شاخسار ناپايدار هستيم و روزي از اين دنيا به دنياي ديگر خواهيم رفت) و...“ سخنان زيباي ديگري هم بود با تعابير و تشبيهات بسيار زيبا و دلنشين و غم انگيز و نشانه وارستگي علي از دنيا. بعد هم مراسم قرآن به سر گيري. كوتاه و موجز. كه خوب بود. ديگر طاقت مراسم طولاني رو ندارم. ولي خوب باحال بود.


هیچ نظری موجود نیست: