پنجشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۱


از يادداشتهاي خبرنگار روزنامه ايران ؛ اعزامي به مناطق زلزله زده:
....گامهاي مغموم سنگ صبور ملت (سيد محمد خاتمي) روي زمين زخمي روستا پيش مي رفت. جمعيت سيه پوش در حلقه رئيس جمهوري آرام مي گيرند و آن گاه اشكهاي خاتمي با شيونهاي دختران و زنان جوان مصيبت را معنا مي كند.
زن مي ناليد و از درد بي كسي مي گفت: ”همسرم؛ برادرم؛ بچه هايم مرا تنها گذاشتند و...“
در اين هنگام مي توان صداي شكستن دل محبوب ملت را د ركلام بغض آلوداو شنيد.
قطرات اشك بر گونه هاي لرزانش غلتيد؛ پسرك پدر مرده را به آغوش مي كشد و صورت خاك گرفته اش را غرق در بوسه پدرانه مي كند. ...

هیچ نظری موجود نیست: