شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۲

خونه نيستم


خونه نيستم.توي اتاق بسر خاله ام طبقه 14. تهران و جراغها زير بام. با ويندوز و كامبيوترش هماهنك نيستم. سرم هم درد مي كنه. همه اش شد أه و ناله. ولي در كل اوضاع روبراهه و هنوز هم باورم نميشه.

هیچ نظری موجود نیست: