چهارشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۲

چالش


امشب در حاليكه شام مي‌خوردم فكر مي‌كردم. همين طور به وقتي كه روزنامه مي‌خوندم و تلويزيون مي‌ديدم. فكرمي‌كردم به چالشهاي احتمالي آينده با پدرم. خواسته‌هايي كه يا بر‌آورده مي‌شه كه خوبه و يا نه كه احتمالا باعث قطع ارتباط كامل من با پدرم و حتي خانواده خواهد شد. از الان فكر اين چالش هم دلهره برام مياره. ظرف چند ماه آينده بايد ديد چي مي‌شه. عدالت اينه كه به اون چه مي‌خوام عمل بشه. تا چه پيش آيد.

هیچ نظری موجود نیست: