تلويزيون كلي حال داده بابا. ارباب حلقهها و هري پاتر و جشن شبكه 3 و بابا شهاب حسيني! ( آخر تيپ رو زده بود به خدا). ارباب حلقهها رو 2-3 هفته پيش روي پرده سينما و با زير نويس ديده بودم ولي تنبلي كردم بنويسم. فيلم خداي جلوههاي تصويري و صوتي بود. فيلمبرداري محشر. ولي خوب داستان و بازيها به اون قوت نبودند. يه داستان سنتي انگليسي. مثل اينكه رستم ما رو نشون اونها بدند. البته جالب بودا. اينبار هم كه از تلويزيون ديدم بيشتر خوشم اومد. ليو تيلور هم كه خوشگله نسبتا. با اون چشمهاي خوشگل ولي دهن ....(البته توي اين فيلم خوشگلتر از بعضي فيلماي ديگشه. از اون پدر با اون قيافه همچين دختري بعيده!) تلويزيون زحمت كشيده بود و يه كم ليو تلور فيلم رو كم كرده بود. راستي موسيقي فيلم هم خدا بود. هري پاتر رو هم نديدم چون اونور فوتبال ميداد، لنگ حموم با استقلال اهواز.
شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۱
Arwen
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر