نميدونم فيلم مخمصه رو ديدين يا نه. همون فيلمي كه آلپاچينو و رابرت دنيرو در كنار هم كولاك كردند. يه جاي فيلم رابرت دنيرو بر ميگرده ميگه كه : ” آدم بايد طوري زندگي كنه كه اگر يه وقت مشكلي پيش اومد، ظرف 30 ثانيه بتونه تمام علايق و دلبستگيهاش رو رها كنه و بذاره و بره. “ توي فيلم هم با يه دختري دوست شده بود و قرار بود با هم برند اون سر دنيا به خوبي و خوشي زندگي كنند. ولي وقتي توي مخمصه افتاد دختره و ول كرد ورفت. دختره همچين هاج و واج مونده بود و رفتنش رو نگاه ميكرد. واقعا به حرفش عمل كرد. من به اين تئوري خيلي معتقد نيستم. ولي بعضي موقعها ميبينم خوب چيزيه. اون شب كه هر چي روي هارد كامپيوترم داشتم پريد. خيلي حالم گرفته شد ياد عكسها و فايلهاي روي كامپيوترم ميافتادم كه حالا نيستند،خيلي حالم گرفته ميشد تا خود صبح ، حتي توي خواب كلافه بودم و كابوس ميديدم. بعد يا اين تئوري رابرت دنيرو افتادم. ديدم بد چيزي نيست بعضي وقتها. وقتي فكر ميكني ميبيني آخه يه كامپيوتر و چند تا فايل چرا بايد زندگي و اعصاب آدم رو بهم بريزه؟ چرا نميتونيم راحت دل بكنيم؟
جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۸۱
Heat
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر