سه‌شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۲

چشم نرگس


صبح ساعت 10:30 صبح رسيدي شركت. سلام عليك با بچه‌ها و كاپشنت رو آويزون مي‌كني. روزنامه جهان فوتبال رو بر مي‌داري كه بخوني. راديو رو طبق عادت روشن مي‌كني. استاد شجريان داره مي‌خونه. انقدر برات جذابه كه قلم و كاغد رو بر مي‌داري و شعر رو يادداشت مي‌كني. همكارت هر از چند گاهي زير چشمي و با تعجب نگاهت مي‌كنه.

” خواهم كه بر زلفت، زلفت، زلفت هر دم كشم شانه، هر دم كشم شانه

ترسم پريشان كند بسي، حال من كسي، چشم نرگست را مستانه مستانه

خواهم بر ابرويت، رويت، رويت هر دم كشم وسمه، هر دم كشم وسمه

ترسم كه مجنون كند بسي، مثل من كسي، چشم نرگست را، ديوانه ديوانه

يك دم بيا منزل ما، حل كن دو صد مشكل ما، اي دلبر خوشگل ما

دردت به جان ما شد، روح و روان ما شد.


خواهم كه بر چشمت، چشمت، چشمت هر دم كشم سرمه، هر دم كشم سرمه

ترسم پريشان كند بسي، حال من كسي، چشم نرگست، مستانه مستانه

خواهم كه بر رويت،‌ رويت، رويت هر دم زنم بوسه، هر دم زنم بوسه

ترسم كه نالان كند بسي، مثل من كسي، چشم نرگسي، جانانه جانانه


يك شب بيا منزل ما، حل كن دو صد مشكل ما، اي دلبر خوشگل ما

دردت به جان ما شد، روح و روان ما شد.“

خود آهنگ رو اينجا گوش بدين.

هیچ نظری موجود نیست: