جمعه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۲

سكته مغزي


امشب وقتي اومدم خونه فهميدم آخرين خاله مادرم هم فوت كرد. بعد از ماه‌ها نيمه فلج شدن بر اثر سكته مغزي. فكر كنم موقع مرگ 20-30 كيلو بيشتر نبود. تقريبا همه خاله‌هاي مادرم و مادربزگش بر اثر سكته مغزي فوت كردند و مدتها توي بستر بيماري بودند. مادربزگ منهم 40 سال پيش يك سكته مغزي كرده. جالب اينه كه به مادر بزرگم كه خودش توي بستر بيماري هنوز جريان فوت خواهرش رو نگفتيم. ولي اون خودش فهميده چون خواب ديده. و جالبتر اين كه خواهر قبليش كه پارسال فوت كرد رو هم ما نگفتيم بهش و خودش خواب ديد و فهميد. ارتباط ذهني عجيبيه. به هر حال خدايش بيامرزاد.

هیچ نظری موجود نیست: