جمعه، دی ۲۷، ۱۳۸۱

پنجشنبه‌اي ديگر -1 - مترو


صبح طبق معمول دير رفتم شركت. بايد اراده كنم و زودتر برم شركت. اين جوري نمي‌شه. كار زيادي ندارم اين روزا. يك كار كوچيكه كه تنبلي مي‌كنم انجامش بدم. اكثر اوقات رو به خوندن روزنامه گذروندم. بعد نزديك پايان كار رئيس اومد. رفتم پيشش و در مورد يه موضوع كاري و در مورد وامي كه قرار بود بگيرم صحبت كردم. جريان وام رو با تلفن به معاون و شريكش گفت تا انجام بشه. همون موقع كه اومدم بيرون از اتاقش. همكارم آقاي ج اومد پيشم گفت كه يه خواهشي ازم داره . گفتم چيه؟ گفت 100 تومن قرض مي‌خوام. گفتم باشه ولي من الان حسابم خاليه. (واقعا هم خاليه). ولي همين الان قراره يك ميليون تومن وام بگيرم. تا چك رو به حساب بخوابونم. روز دوشنبه مي‌شه. ولي تو هم شنبه بهم ياد آوري كن. گفت باشه. چك رو گرفتم رسيد دادم. از رئيس و معاون تشكر كردم. موقع رفتن خونه. اون همكارم ج بهم گفت ببين من خوشم نمياد بقيه از اين قضيه خبر دار بشنها! (اين رو با لحني گفت كه بهم يه كم بر خورد.) منهم گفتم : اصلا بديهيه كه من اين مطلب رو به كسي نمي‌گم. واقعا چطور شد كه اين حرف رو زد؟ يه ذره خط خطي شد اين اعصاب. بعد از شركت رفتم يه ذره خريد و بعد منوچهري رفتم دادم قفل كيف سامسونتم رو كه 2-3 روز بود خراب شده بود،‌ درست كردند. با مترو برگشتم. خيلي شلوغ بود و خفه كننده. امروز حواسم جمع تر بود. ديروز كه با مترو برمي‌گشتم اينقدر فكرم مشغول بودكه نزديك بود از ايستگاه امام خميني - كه بايد خط رو عوض كنم - رد بشم. يهو از نفري كه تازه سوار شده بود پرسيدم كه اين‌جا چه ايستگاهيه . گفت : ميدان امام. منهم گفت آهان. فاصله‌ام از در زياد بود و در خيلي وقت بود كه باز شده بود. 15 ثانيه تكون نخوردم. با خودم فكر كردم كلاس رو حفظ كنم. اگر الان با عجله و توي اين شلوغي بخوام برم بيرون و يهو در بسته شه. ضايع مي شم. بعد فكر كردم ديوونه كلي راه رو بايد برگردي. يهو اومدم بيرون و خوشبختانه در هم بسته نشد.) بعد از ناهار رفتم سلموني. بعدش هم مدرسه ميم. يه كم فوتبال بازي كردم. بعدش با دوستان گپ زديم. يكي از دوستام بعد از ماهها اومده بود. توي گروه ياهومون يه كم با هم چپ افتاده بوديم. يعني من يه مطلبي نوشته بودم و بهش بر خورده بود. منهم كل كل رو ادامه ندادم. ولي گفتم كه حضوري يه چيزايي تقديمش مي‌كنم چون ايميل حس رو منتقل نمي‌كنه. ( و البته نمي‌خواستم تو گروپ در گيري پيش بياد.)

هیچ نظری موجود نیست: