جمعه، دی ۱۳، ۱۳۸۱

گدا


حسابدار شركتمون رفت آمريكا يه نفر جوون رو آوردند به جاش. من خودم با توجه به ساعت ‌هاي كاريم حقوق ماه آذر رو حساب كرده بودم. وقتي رفتم پرسيدم كه چقدر ريختن به حساب. ديدم 52 هزار تومن كمتره. وقتي چك كردم ديدم خودم 20-30 ساعت اشتباه حساب كرده بودم. خيلي حال گيريه كه آدم يه چيزي رو روش حساب كنه و حالا اين‌قدر كمتر بشه. يه 2 هزار تومن هم نوشته بودم كه بهم بدهند بابت آژانسي كه براي رفتن به جلسات پتروشيمي گرفته بودم و طرف قبض نداشت بده و يه مقدار هم كرايه‌هاي دفعات ديگه. معاون شركت با دادن اون مخالفت كرد. چون سند نداره. خيلي حرصم گرفت نه به خاطر 2000 تومن. بلكه به خاطر گدا بازيشون و عدم اعتماد. من خيلي وفتها خودم چون مي‌بينم مسير 10 دقيقه است و كوتاهه اژانس نمي‌گيرم و با تاكسي مي‌رم جلسات رو و بر مي‌گردم. پولش رو هم نمي‌گيرم خيلي وقتها. حالا كه اينطور شد هر جا بخوام برم با آژانس ميرم. حتي اگر نيم ساعت معطل آژانس بشم. ماشين هم نداشته باشه نميرم اصلا! تا اينها باشن اينجوري برخورد نكنند. من چرا حرص اين خر پولهاي گدا رو بخورم؟

هیچ نظری موجود نیست: