امشب زير دوش كه بودم با خودم فكر ميكردم. كاشكي الان ماشين داشتم و راه ميافتادم ميرفتم ماسوله براي 3-4 روز تنها يا با يه نفر كه خيلي رفيق باشه. در سكوت و نم نم بارون و مه غليظ قدم ميزدم يا از پنجره باز بيرون رو نگاه ميكردم.
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر