چهارشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۲

ياسين توي گوش خر


بعد از ظهر 2 تا از دوستان دوران سربازيم اومدن دنبالم. يكيشون تازه ماشين پرايد خريده و تاز راننده است هر چند كه از سال 65 گواهينامه داره ولي تا حالا پشت فرمون نشسته بوده. با ماشين پرايدش رفتيم تا پارك جمشيديه. جونم بالا اومد از بس گفتم يواش. از بس فحشش دادم اين مرتيكه 35 ساله رو! با سرعت وحشتناكي مي‌رفت تازه لايي هم مي‌كشيد. اون وقت نيم كلاج ساده هم بلد نيست. هر چي من و دوستم گفتيم يواش فايده نداشت. بهش گفتم ببين من 50% حواسم به اينه تصادف نكنيم و راحت نيستم كه با هم گپ بزنيم. گفت باشه. باز 2 دقيقه بعد همونجوري مي رفت. اون يكي دوستم مي‌گفت : تو گوش خر داريم ياسين مي‌خونيم!!. هر جوري بود سالم رسيدم خونه. دفعه بعد باهاش عهد مي‌كنم قبل از سوار شدن به ماشينش.

هیچ نظری موجود نیست: