خب فرمان پنجم رو هم خوندم. قبلا توي جشنواره 4-5 سال فيلمش رو ديده بودم. توي سينما كانون. يادمه با بچهها بوديم. كريم و حسن و..بقيه يادم نمياد. وقتي آخر فيلم طرف رو اعدام ميكنند و كنترل ادرارش رو از دست ميده با خودم فكر كردم هر آدمي كه اين صحنههاي كش دار مراسم اعدام رو ببينه عمرا دست به قتل نميزنه. توي فيلم به اين بحث هم اشاره مي شه كه آيا اعدام مجازات درستيه يا نه؟ به نظر من كه 100% در مورد بعضي جنايتها اعدام لازمه. همين. باز من حكم قطعي صادر كردم. يه مسالهاي كه توي فيلم بود ولي توي كتاب اشارهاي نشده بود اين بود كه راننده تاكسي چند مسافر رو خوشش نمياد سوار كنه و سوار نميكنه. پيرمرد عليل، پيرزن با سبدهاي پر و سنگين و...و آخرش پسر جووني رو سوار ميكنه كه قاتلشه. توي اين فيلم و تمام فيلمهاي كيشلوفسكي. اشاره به قسمت نمود خيلي واضحي داره. اينكه هميشه ، همه چيز در اختيار ما نيست و قدرتي ماوراي اراده بشر هم وجود داره.
شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۱
فرمان پنجم - قتل مكن
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر