پنجشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۱

لذتهاي كوچولو


يكي از لذتهاي كوچيك زندگي اينه كه يه جايي پول داشته باشي و خودت خبر نداشته باشي. مثلا دست كني توي جيبت و چند هزار تومن پول ببيني. امشب از مادرم يه كم پول خواستم گفت توي كشوي تختت هست. ( همون كشو كه اوناع خلافيجات توشه!! اي واي.) گفتم نه خاليه. گفت كي خالي كردي. گفتم قبل از اينكه برم اهواز. گفت: نه. من ديروز مرتب كردم اتاقت رو پول بود اونجا.خلاصه شرط بندي كرد سر نصف پول!! و اومد باهام پايين. اومدم ديدم 40-50 هزار تومن پوله !! دمش گرم. خر كيف شدم. با دو هزار تومن راضي كردم مامانه رو! همين.

هیچ نظری موجود نیست: