يه مطلب بود از دكتر شفيعي كدكني درباره نوروز. چند سال پيش خونده بودم و كارت تبريكها رو با اون مطلب فرستاده بودم. امثال يه كم گشتم و اون مطلب رو پيدا نكردم. ولي توي اين وبلاگ يهو ديدمش. نوشته رو ميذارم اينجا.
صبح است و آفتاب پس از بارش سحر
بر يال كوه مي روم از بين بوته ها
گويم : « ببين پس از چل سال ، و بيشتر
باز اين بهار و همان كوه و بازه است »
بر شاخسار شور گز پير ، مرغكي
گويد : « نگاه تازه بياور كه بنگري
در زير آفتاب همه چيز تازه است»
(شفيعي كدكني)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر