ظهر تلويزيون تصاوير بعد از حمله موشكي به بازار بغداد رو نشون ميداد. جنازه مردم و خونهاي شتك زده . خيلي فجيع بود. بغض گلوم رو گرفته بود. البته يه حسي پليدي هم بهم ميگفت بذار بفهمن كه ملت ايران توي جنگ از اين چيزها زياد ديدند توي تهران خودمون، توي اون بمباران جشن تولد توي گيشا.هنوز تصوير 65 تا جنازه دختربچه مال يه مدرسه توي كرمانشاه كه عراقيها بمبارون كرده بودند توي ذهنمه. هيچوقت اون عكس رو و اون اجساد كنار هم چيده شده رو فراموش نميكنم.
ولي باز فكر ميكنم كه حالا اين مردم بدبخت عراق چه گناهي دارند. اين الاغها (آمريكا و انگليس)، كي ميخوان جنگ رو تموم كنند؟
يه عكس از تظاهرات ضد جنگ ديدم كه خيلي جالب بود. شما هم ببينيد و به جمله زيباي روي پلاكارد توجه كنيد.
الان ساعت 12 شب هم تلويزيون داره بصره نشون ميده كه آمريكاييها با بمبهاي 10 تني دارند شخم ميزنند. بيچاره مردم. ميگه توي باعچهها كشتهها رو دفن ميكنند. بصره وحشتناكترين شب خود را سپري ميكند.
پنجشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۲
تمامش كنيد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر