ظرف 1 هفته 3 تا فيلم خوب ديدم. اوليش بد كمپاني، با بازي آنتوني هاپكينز. يك فيلم جاسوسي تروريستي. با ته مايههاي كمدي. يه كم تو مايههاي رونين و صلح ساز. شخصيتهاي بد فيلم هم اكثرا اهل يوگسلاوي هستند. در عين هيجان، هنرپيشه سياه پوست نقش اول فيلم كه اسمش رو هم نميدونم، صحنههاي كمدي و با حالي رو ايجاد ميكنه. فيلم بعد از 11 سپتامبر ساخته شده و نشانههايي از تاثير پذيري از آن واقعه را دارد.
دموين فيلم، ذهن زيبا بود با بازي فوقالعاده راسل كرو. قبلا فيلمهاي گلادياتور، نفوذي، محرمانه لوس آنجلس رو از اين هنرپيشه ديده بودم و اين بار توي يك نقش متفاوت هم كولاك بود. داستاني بر اساس زندگي واقعي جان نش، نابغه رياضي و برنده جايزه نوبل اقتصاد (شايد هم رياضيات) در سال 1994. اين نابغه دچار بيماري رواني شيزوفرني ميشه و توهمات جالبي داره. وقتي اين فيلم رو ديدم يه كم ديوونهها رو درك كردم و فهميدم كه ديوونه شدن چقدر راحت و طبيعي!! ميتونه باشه. تا اواسط فيلم هنوز هم باورم نميشد كه ديوونه شده و همه اينها توهمه. هنرپيشه نقش همسر جان نش هم فوق العاده زيبا بود و بازي حسي و پرشور و حالي رو اراده ميكرد. اسمش هم ” جنيفر كانلي “ هستش. الان فهميدم كه فيلم شهر تاريك رو هم قبلا ازش ديدم.
فيلم بعدي هم جنگ ستارگان، اپيزود اول سري جديد بود. جنگ ستارگان اول كه مال سال 1977 بود رو خيلي دوست دارم . با اينكه شايد 10 بار از دوران كودكي تا حالا ديده باشم. باز هم با لذت نگاهش ميكنم. اين بار هم حتي خيال ميكردم باز همونه ولي اين بار سري جدي بود. اين هم خوب بود و قشنگ . ولي اون اولي با اينكه جلوههاي ويژه نسبت به الان خيلي ضعيف بود هنوز بهتره . شايد هم يه جوري نوستالژي دوران كودكيه. اين فيلم روي آپارات نگاه ميكرديم، يادش به خير. فيلم جديد به زمان قبل از فيلم اول بر ميگرده و اسكاي واكر و او بيوان كنوبي كودك و جوان رو نشون مي ده. هنرپيشهها هم ليام نيسون بازيگر نقش شيندلر در فهرست شيندلر و ناتالي پورتمن هنرپيشه فيلم لئون كه حالا بزرگ شده! بودند.
چهارشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۱
Bad compnay + Beautiful Mind + Star Wars Episode I: The Phantom Menace
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر