تنها فيلمي كه از جشنواره امسال ديدم. فيلم آمريكايي ” پيشگوييهاي مرد شاپركي بود “. با بازي ريچارد گر. يادمه از پارسال خيلي دوست داشتم اين فيلم رو ببينم. چون فيلم عجيب و ترسناكي به نظر مياومد. بر اساس يك داستان واقعي در يكي از شهرهاي كوچك آمريكا. ريچارد گر در اول فيلم همسرش رو توي تصادف اتوموبيل از دست ميده.زنش قبل از مرگ توي بيمارستان چيزهايي شبيه يك مرد بالدار نقاشي كرده. 2 سال بعد به عنوان خبرنگار واشنگتون پست، توي يك شهر كوچيك گرفتار ميشه. اونجا يه مردي با بالهايي شبيه شاپرك يه پيشگوييهايي از فجايع ميكنه و صحيح هم هست. اون مرد با تلفن با ريچارد گره هم تماس ميگيره و حتي صداي ديگران و خود اون رو به راحتي تقليد ميكنه. حتي وقتي تلفن رو از برق ميكشه ، باز هم تلفن زنگ ميزنه تا فاجعه رو خبر بده. اين وسط ريچارد گر درگير يك رابطه عاطفي با رئيس پليس زن اون شهر ميشه و آخرش...خودتون ببينيد. فيلم عجيب غريبي بود با فيلمبرداري فوقالعاده عالي. دوربين از در و ديوار و كوه دشت واسه خودش بالا و پايين مي رفت به طرز بسيار زيبا. نور توي اين فيلم نقش عمدهاي رو ايفا ميكرد. رنگهاي مختلف. صحنههاي اسلوموشن هم بسيار عالي و بجا بود. تنها عيب!! فيلم هم اين بود كه بود چون عادت كرديم به زير نويس فارسي و اين فيلم زير نويس نداشت ، خوب بعضي ديالوگها رو نفهميديدم. ولي مطمئنم كه به علت ديدن فيلم زياد گوشم آشنا شده و حالا بهتر از قديم فيلمها رو ميفهمم. 2 تا صحنه فيلم توي ذهنم مونده. يكي اولاي فيلم وقتي خبر مرگ همسرش رو بهش ميدن. اون توي يك راهرو شيشهاي با بادبندهاي نمايان به سرعت داره ميدوه و آخر فيلم روي پل معلق در حال سقوط همون دويدن رو ميبينيم و اين دفعه به خوشي ختم ميشه.
سهشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۱
The Mothman Prophecies
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر