خوب رفتم عسلويه و برگشتم. سالم. سفري بسيار كوتاه. صبح رفتم فرودگاه با همكارم سياوش بليط و كارت پرواز رو گرفتيم. قبلش توي راه فرودگاه راننده يه آهنگ باحال گذاشته بود كه اين روزا توي تاكسيها زياد ميذارن.(خيالي نيست...) پرسيدم مال كيه. گفت شادمهر عقيلي. فهميدم اون نوار غير مجازشه. با خوشحالي فهميديم كه بليط برگشتيم ساعت 3:30 بعد از ظهر همين امروزه. ( ما خيال ميكرديم ساعت 6 باشه.) هواپيما كه بلند شد از روي زمين. اعتراف ميكنم كه يه كم دلهره داشتم. ساعت 9 اونجا بوديم. خوشبختانه دنبالمون هم اومده بودند. همونجا مسوول كارهاي هماهنگيشون گفت كه پرواز بعد از ظهر رو كلا نهاد رياست جمهوري گرفته و شما بايد فردا برگرديد! حالمون گرفته شد. تازه بعدش هم فهميديم كه رئيس پتروشيمي كه خوشبختانه امروز نبود فردا مياد و ممكنه نذاره كه ما فردا صبح هم برگرديم! دوستم نگران اين بود كه شب لنزهاي چشمش رو چكار كنه؟ دنبال سرم فيزيولوژي بود. بعد از رسيدن به سايت پتروشيمي، يه ماشين و راننده گرفتيم و سايت رو گشتيم و از جاهايي كه خودمون نقشه و طرحش داده بوديم نظير ديوار حائلها و فنسها بازديد و يادداشت برداري كرديم. در مجموع خوب بود. خيال ميكرديم اوضاع خرابتر باشه. كارهاي بتني يكي از يپمانكارها خيلي تميز بود و خوب. ( يكي از دوستان هم توي همين شركته. بابا فكر نميكردم اينقدر كارتون درست باشه!) يه سري كارها هم مطابق نقشه نبود كه البته بيشتر مربوط به فنسها بود كه خوشبختانه چيز كليدي از نظر سازهاي نيست. با موبايل دوستم به يكي از دوستام زنگ زدم كه بگم سالم هستم !! و امشب هم نميام. ولي خونه نبود. ظهر رفتيم واسه ناهار. بعد از ناهار همينجوري رفيقم گفت كه روم نميشه از يارو سوال كنم، تو برو ازش دوباره درباره برگشت بپرس . من دوباره رفتم پيش يارو و گفتم مطمئنيد پرواز ما كنسله ؟ گفت : آره. گفتم : ما بليط اوكي برگشت داريما؟ گفت : جدي؟ گفتم آره. گفت بليط رو وردار بيار. آوردم . گفت قضيه حله. ساعت 2 آماده باشيد. كلي حال كرديم! هر چند هنوز هم نگران بوديم. چون بار اولي كه رفتم عسلويه هم موقع برگشت هواپيما رو وزير كشور و همراهان گرفتند و ما يكشب مونديم. توي فرصت كمي كه داشتيم به اون يكي پيمانكار نثشه و توضيحات لازم رو داديم. با نيسان پيكاپ رسوندمون به فرودگاه. حدس ميزنين راننده چه آهنگي گذاشته بود. آره همون آهنگ شادمهر. هر كي اين نوار رو داره ما شديدا طالب كپي هستيم. اگر ميدونين از كجا ميشه پيداش كرد هم بگين. خوشبختانه كارت پرواز رو گرفتيم. كلي از شانس خوب خودمون تعريف ميكرديم. باز شيطنت من گل كرد. گفتم حالا خوبه همين هواپيما سقوط كنه اونوقت ميگيم كاشكي فردا برگشته بوديم! هواپيما هنوز نيومده بود. بالاخره اومد و 3 ربع بعد ما حركت كرديم. همون همواپيما صبحي بود ، صد رحمت به اتوبوس شركت واحد. وقتي هواپيما داشت كنار خليج فارس حركت ميكرد، منظره خيلي قشنگي بود و من غرق در تفكر بودم. خلاصه اين بوئينگ 707 سقوط نكرد. ولي خيلي موقع برگشت تكون خورد چون هوا خراب بود. ما هم كه مسخره بازي در ميآورديم. من و دوستم اولين نفراتي بوديم كه از سالن فرودگاه خارج شديم. ايران 1 بر صفر از اروگوئه پيش بود...(راستي يه كم هم غرغر كنم. پذيرايي هواپماها هم داره خراب ميشه. صبح بهمون نيمروي سرد بدمزه دادند به اضافه چاي يخ كرده بدون قند!!)
سهشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۱
خيالي نيست
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر